بگذار کودکم را شیر بدهم نگران برگشت چک های تو باشم

بگذار کودکم را شیر بدهم ، نگران برگشت چک های تو باشم
شب ها که دیر به خانه می آیی
بهانه هایت را باور کنم
و تو را ببخشم .
بگذار زن باشم ،
من هابیلم را نمی کشم
یوسفم را در چاه نمی اندازم
هاجرم را در بیابان رها نمی کنم
و اسماعیلم را به سلاخ خانه نمی برم .
بگذار زن باشم ، و تاریخ را تو رقم بزن..!!

راضیه بهرامی خشنود
دیدگاه ها (۱)

دیشب به خودم گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذ...

منو قضاوت نکن!تو از نصف چیزی که من ازش جون سالم به در بردم ز...

کاش می شد مردمثل راه رفتنخوابیدنخرید کردنکاش میشد خواست و مر...

به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانیچه غم است عاشقان را ک...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط