وانشات جیمین غمگین💔

از زبان ت/ا= باز همون درد لعنتی اومد سراغم اخه چرا باید اینقدر درد بکشم جیمین هربار سعی میکرد بهم ارامش بده و ارومم کنه ولی بعضی اوقات وقتی میرفتم تو اتاقش از لای در داره گریه میکنه فردا تولدمه و رفتم به جیمین گفتم
+ جیمیناااا
_ جانم
+ برای تولدم چی میخری برام
_ یه چیز غافلگیر کننده !!!!

شاید اگه اون لحظه میمردم و خلاص میشدم راحت تر بودم باید میمردم تا به اون بیمارستان لعنتی پا نزارم میدونستم میترسم از جیمین جدا شم ولی مرگ بهترین راه بود
صبح چشمامو با نور باز کردم جیمین نبود کمی گذشت که دیدم دکترا و پرستارا دورمو گرفتن
+ اقای دکتر عشق من کو کجا گذاشته رفته
کسی به اشک هام جوابی نمیداد
دکتر= متاسفانه کسی حاضر به احدای قلب به شما نبود جز اقای جیمین!!!!!و این نامرم دادن که به شما بدم نامرو گرفتم و بازش کردم
_ زندگی من الان که داری این نامرو میخونی من دیگه زنده نیستم بدون تا همیشه عاشقت میمونم و قلبم برای تو میتپه بهم قول بده زیبا زندگی کنی و به یادم بمونی برام گریه نکن من در درونت زنده ام میخواستم هر کاری برات انجام بدم ولی تنها هدیه ای که میتونستم بهت بدم قلبم بود ...تولدت مبارک دنیای من ،،

( میدونم اول صبحی غمگین بود خودمم عر زدم نمصن اشکم در اومد هین نوشتنش عررررررررررر)
🤧🤧😭😭