رمان:عشق فیک[پارت دوم ]
رمان:عشق فیک[پارت دوم ]
من به کار خودم ادامه میدادم و لباساش و در می اووردم که یدفعه یه سیلی زد تو صورتم و لباساش و پوشید و در رفت اما قبل از اینکه بره گرفتمش و چسبوندمش به دیوار
×کجا میری بیب هنوز کار داریم
+این همه دختر چرا من ها چرا ولم کن من از کارکنای اینجام ..
×برام مهم نیست تو کی هستی من ...تو ...رو میخوام .
+عجب گیری کردم گیر چه آدمایی افتادم .
رئیسم گفت تو برو ولی من واسه حقوق بیشتر با اصرار اضافه کاری وایستادم حالا اینطوری ااه(تو ذهنش)
×هی با تو ام
ات نگاهش میکنه و کوک میبوستش.
از زبون کوک :بعد از پارتی تهیونگو با بادیگاردا فرستادم رفتن لعنتی اصلا آسون نبود خیلی خورده بود و مست بود ....بعدم آدرس خونه پدر مادرشو پیدا کردم و اتو ازشون خریدم بدبختا انقد به پول نیاز داشتن فک نمیکردم انقدر آسون باشه......
.
.
.
.
.
بچه ها زیاد حمایت نکردین اما گذاشتم این بار شرطا رو سبک تو میکنم
شرطا :۴لایک و ۲کامنت😔🥺😭
من به کار خودم ادامه میدادم و لباساش و در می اووردم که یدفعه یه سیلی زد تو صورتم و لباساش و پوشید و در رفت اما قبل از اینکه بره گرفتمش و چسبوندمش به دیوار
×کجا میری بیب هنوز کار داریم
+این همه دختر چرا من ها چرا ولم کن من از کارکنای اینجام ..
×برام مهم نیست تو کی هستی من ...تو ...رو میخوام .
+عجب گیری کردم گیر چه آدمایی افتادم .
رئیسم گفت تو برو ولی من واسه حقوق بیشتر با اصرار اضافه کاری وایستادم حالا اینطوری ااه(تو ذهنش)
×هی با تو ام
ات نگاهش میکنه و کوک میبوستش.
از زبون کوک :بعد از پارتی تهیونگو با بادیگاردا فرستادم رفتن لعنتی اصلا آسون نبود خیلی خورده بود و مست بود ....بعدم آدرس خونه پدر مادرشو پیدا کردم و اتو ازشون خریدم بدبختا انقد به پول نیاز داشتن فک نمیکردم انقدر آسون باشه......
.
.
.
.
.
بچه ها زیاد حمایت نکردین اما گذاشتم این بار شرطا رو سبک تو میکنم
شرطا :۴لایک و ۲کامنت😔🥺😭
۹۰۶
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.