اهم خب فردا دیگه فک کنم قراره کشته شم
اهم خب فردا دیگه فک کنم قراره کشته شم
ببخشید مامان خوبی نبودممم🥲💔
ــــــــــــــــــــ♕ــــــــــــــــــــــ
خب داستان از این قراره که چهار شنبه وقتی داشتیم از مدرسه میومدیم بیرون دیدم کراشم و کاپش روی صندلی نشستن که قشنگ رو به روی من بودن 😂💔
منم ر....دم تو خودم کلاهمو کشیدم دویدم رفتم بعد کاپش رفت پیش یکی از دوستام گف اون دختره که همیشه مقنعش افتادست و موهاش کوتاهه دوستته؟ اینم گفته آره همکلاسیمه بعد کاپش گف شنبه میاد مدرسه دیگه؟ گف آره میاد چطور؟ گف هیچی فقطبشبگو بیاد دم بوفه کارش دارم فاتحم خوندس مگه نه؟🥹💔
ببخشید مامان خوبی نبودممم🥲💔
ــــــــــــــــــــ♕ــــــــــــــــــــــ
خب داستان از این قراره که چهار شنبه وقتی داشتیم از مدرسه میومدیم بیرون دیدم کراشم و کاپش روی صندلی نشستن که قشنگ رو به روی من بودن 😂💔
منم ر....دم تو خودم کلاهمو کشیدم دویدم رفتم بعد کاپش رفت پیش یکی از دوستام گف اون دختره که همیشه مقنعش افتادست و موهاش کوتاهه دوستته؟ اینم گفته آره همکلاسیمه بعد کاپش گف شنبه میاد مدرسه دیگه؟ گف آره میاد چطور؟ گف هیچی فقطبشبگو بیاد دم بوفه کارش دارم فاتحم خوندس مگه نه؟🥹💔
۵.۱k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.