سیگار شریکی (پارت 2)
عه رفت دوریاکی بخره
از اونجایی که من خیلی به تومان علاقه دارم و انسان مریضی هستم منتقیش اینه که دنبالش کنم
*در حال تعقیب کردن مایکی
یهو اومد سمتم
مایکی: چرا داری منو دنبال میکنی؟
بهش سر خم کرد و خودم رو معرفی کردم .
ا/ت: سلام.ا/ت ف/ت هستم.من همیشه آرزوم این بود که وارد گنگ بشم لطفا منو به توکیو مانجی راه بدید.
*ویو مایکی
فهمیدم دختره
دخترا که نمیتونن وارد گنگ بشن.
مایکی:چی بلدی؟
ا/ت: حرکات رزمیم خوبه . بلدم گوشی هک کنم.
مایکی: تو نمیتونی وارد تومان بشی.
ا/ت: چرا؟
مایکی:چون دخترا ماهی یکبار ضعیف میشن.
ا/ت باقیافه ی وحشتناکی نگام کرد. چقد ترسناکه این بشر .
براش توضیح دادام
مایکی : کن چین گفته
ا/ت دوباره سر خم کردا
ا/ت: تورو خدا
مایکی: پس من تورو به مبارزه می طلبم چون کن چین ممکنه دروغ گفته باشه
*ویو ا/ت
قشنگ معلوم بود منضور دوستش کن چین رو نگرفته
ا/ت:باوش
*ویو نویسنده
ا/ت بدون مکث حمله رو شروع کرد مایکی مشت ا/ت رو گرفت . پشت سرشون صورتی شد وحباب های طلایی درشون رو گرفت . (همون کلیشه ی انیمه ها)مایکی توقف کرد ولی ا/ت به هیچ جاش نگرفت یکی زد تو (اسغفرالله)
و حالا مایکی رو داریم که پخش زمین شده.
مایکی : الان .... به ... میت... سویا.... میگم برات... لباس...فرم.....آماده.. کنه......
ا/ت : شرمنده
* پرش زمانی
*ویو ا/ت
ا/ت : واو چه لباس گشنگی
عه این چیه تو جیب لباس
یه نامه
توش نوشته:
امشب ساعت فلان
معبد فلان فلان
فلان فلان
دیر نکنی
فلان فلان فلان
اگه دیر کنی فلان
نزدیک فلانی نشو
فلان وفلان و فلان و فلانن و فلان
ا/ت: حله
به آدرسی که نوشته شده بود رسیدم.........
× : هی نفله . دخترا اینجا جایی ندارن
اگه پارت ۱ رو پیدا نمیکنید یعنی حذف شده صبر کنید دوباره میزارمش
از اونجایی که من خیلی به تومان علاقه دارم و انسان مریضی هستم منتقیش اینه که دنبالش کنم
*در حال تعقیب کردن مایکی
یهو اومد سمتم
مایکی: چرا داری منو دنبال میکنی؟
بهش سر خم کرد و خودم رو معرفی کردم .
ا/ت: سلام.ا/ت ف/ت هستم.من همیشه آرزوم این بود که وارد گنگ بشم لطفا منو به توکیو مانجی راه بدید.
*ویو مایکی
فهمیدم دختره
دخترا که نمیتونن وارد گنگ بشن.
مایکی:چی بلدی؟
ا/ت: حرکات رزمیم خوبه . بلدم گوشی هک کنم.
مایکی: تو نمیتونی وارد تومان بشی.
ا/ت: چرا؟
مایکی:چون دخترا ماهی یکبار ضعیف میشن.
ا/ت باقیافه ی وحشتناکی نگام کرد. چقد ترسناکه این بشر .
براش توضیح دادام
مایکی : کن چین گفته
ا/ت دوباره سر خم کردا
ا/ت: تورو خدا
مایکی: پس من تورو به مبارزه می طلبم چون کن چین ممکنه دروغ گفته باشه
*ویو ا/ت
قشنگ معلوم بود منضور دوستش کن چین رو نگرفته
ا/ت:باوش
*ویو نویسنده
ا/ت بدون مکث حمله رو شروع کرد مایکی مشت ا/ت رو گرفت . پشت سرشون صورتی شد وحباب های طلایی درشون رو گرفت . (همون کلیشه ی انیمه ها)مایکی توقف کرد ولی ا/ت به هیچ جاش نگرفت یکی زد تو (اسغفرالله)
و حالا مایکی رو داریم که پخش زمین شده.
مایکی : الان .... به ... میت... سویا.... میگم برات... لباس...فرم.....آماده.. کنه......
ا/ت : شرمنده
* پرش زمانی
*ویو ا/ت
ا/ت : واو چه لباس گشنگی
عه این چیه تو جیب لباس
یه نامه
توش نوشته:
امشب ساعت فلان
معبد فلان فلان
فلان فلان
دیر نکنی
فلان فلان فلان
اگه دیر کنی فلان
نزدیک فلانی نشو
فلان وفلان و فلان و فلانن و فلان
ا/ت: حله
به آدرسی که نوشته شده بود رسیدم.........
× : هی نفله . دخترا اینجا جایی ندارن
اگه پارت ۱ رو پیدا نمیکنید یعنی حذف شده صبر کنید دوباره میزارمش
۱۲.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.