ستاره ی قرمز من پارت ۲۰
ستاره ی قرمز من پارت ۲۰
همون نوشیدنی مونو خورده بودیم ولی چویا بیش از حد مست بود
دازای : کنیکیدا بهم زنگ زد بایو در میکو چویا رو ببر خونه
میکو : باشه
من حواسم سر جاش بود ولی چویا نه پس منظور دازای این بود
چویا : میکو نظرت درباره ی من چیه
( بچه ها یه فکت هست که میگه چویا وقتی مسته اصلا کنترلی روی رفتار و گفتارش نداره )
میکو =🍅🍅🍅
میکو : ر .....راستش ..... د....دوست دارم نظر ......تو درباره......من چیه
چویا : منم ه..مینطور
وقتی نگاهش کردم تو خوابو بیداری بود ولی با حرفش دنیا رو بهم دادن
وقتی رسیدیم خونه چیا رفت رو تخت داداشی ( تخت دازای دو نفرس و میکو دازای کنار هم میخوابم ) و دستاشو به نشانه ی بغل باز کرد منم رفتم بغلش بغل گرمی داشت
صبح
از دید چویا
بیدار شدم سرم خیلی درد میکرد و میکو رو توی بغلم دیدم چی چرا من اینجام
یکم به دیشم فکر کردم و یادم اومد یعنی من واقعا گفتم این راه بار بهترین راهی بود که به ذهنم رسید تا بهش بگم ولی باز با این وجود برای حرفهای دیشبم خجالت میکشم
چویا = گوجه و موهاشو رد کرده بود
یکم خودمو کردوم کردم
چویا : میکو
میکو : هوم
چویا : بیدار شو
میکو: نمیخوام
رفتم و دوباره بغلش کردم
چویا : باید بلند شی
میکو : صبحو ......( خمیازه ) نه چی میخوای
چویا : هرچی
بچه ها ببخشید کوتاه بود مجبورم برم تا فردا یا پس فردا کلا افم خدافظ
همون نوشیدنی مونو خورده بودیم ولی چویا بیش از حد مست بود
دازای : کنیکیدا بهم زنگ زد بایو در میکو چویا رو ببر خونه
میکو : باشه
من حواسم سر جاش بود ولی چویا نه پس منظور دازای این بود
چویا : میکو نظرت درباره ی من چیه
( بچه ها یه فکت هست که میگه چویا وقتی مسته اصلا کنترلی روی رفتار و گفتارش نداره )
میکو =🍅🍅🍅
میکو : ر .....راستش ..... د....دوست دارم نظر ......تو درباره......من چیه
چویا : منم ه..مینطور
وقتی نگاهش کردم تو خوابو بیداری بود ولی با حرفش دنیا رو بهم دادن
وقتی رسیدیم خونه چیا رفت رو تخت داداشی ( تخت دازای دو نفرس و میکو دازای کنار هم میخوابم ) و دستاشو به نشانه ی بغل باز کرد منم رفتم بغلش بغل گرمی داشت
صبح
از دید چویا
بیدار شدم سرم خیلی درد میکرد و میکو رو توی بغلم دیدم چی چرا من اینجام
یکم به دیشم فکر کردم و یادم اومد یعنی من واقعا گفتم این راه بار بهترین راهی بود که به ذهنم رسید تا بهش بگم ولی باز با این وجود برای حرفهای دیشبم خجالت میکشم
چویا = گوجه و موهاشو رد کرده بود
یکم خودمو کردوم کردم
چویا : میکو
میکو : هوم
چویا : بیدار شو
میکو: نمیخوام
رفتم و دوباره بغلش کردم
چویا : باید بلند شی
میکو : صبحو ......( خمیازه ) نه چی میخوای
چویا : هرچی
بچه ها ببخشید کوتاه بود مجبورم برم تا فردا یا پس فردا کلا افم خدافظ
۴.۵k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.