p31من جزو خاطرات بدت بودم؟
پارت 31
من جزو خاطرات بدت بودم؟
------------------------------
(یوری)
+س....سوا زندس
-استاد ؟استاد کجا میرین ...؟
وقتی نداشتم ک جوابشو بدم سریع کیفمو برداشتم و از کلاس زدم بیرون ....
داشتم میدوویدم ک سر پیچ محکم ب شونه ی کسی برخورد کردم و افتادم زمین....کیفم چند قدم اونور تر خودم پرت شد و چند تا از کاغذ های توی کیفم افتادن زمین ...
+اخخخخ.....پام
-واقعا معذرت میخوام خانوم....همچین قصدی نداشتم...
سرمو باالا اوردم تا با قطاری ک بهم برخورد کرده بود روبه رو بشم...نور توی صورتش افتاده بود و درست نتونستم چهرشو ببینم ولی دیدم ک دستشو سمتم دراز کرده ....اروم دستشو گرفتم و بلند شدم ....
-عذر خواهی میکنم(بچم چ مودبه) ولی احیانا شما کیم یوری نیستید؟
در حالی ک کتمو صاف میکردم با غرولند گفتم
+خودم...هستم امری داشتید؟
-من کیم سوکجین هستم ...
سرمو بالا اوردم و بهش نگاه کردم...ی لحظه خشکم زد وقتی ب چشاش خیره شدم ....زمان؟..... اون لحظه حتی زمان هم محو زیبایی کیم سوکجین شده بود ...ایشون همون کسی بود ک ناگفته و نخواسته روش کراش بودم ....اونم سوا بهم معرفی کرده بود ....حتی سوا هم خبر نداشت ک من دوسش داشتم و الان سیخ جلو ایستاده بود
+اهم ...بله ...یعنی سلام ....امم.. بله من کیم یوری هستم...
دستمو ک از عرق خیس شده بود با دامنم پاک کردم و ب سمتش دراز کردم
لبخند زیبایی زد ک باعث شد بدون اینکه بخوام بهش خیره بشم... دستمو گرفت و ب طور عجیبی گرمای وجودش بدن سردمو گرم کرد ...
_از اشنایی تون خوشبختم (به به چ جنتلمن) نشونی تون رو از بیمارستان گگرفتم و اگ سرتون شلوغ نیست میخواستم چند لححظه باهاتون صحبت کنم ...
+نه نه وقتم کاملا خالیه (پس سوا چی ....؟عجب دوستی ...واه واه)
خواستیم راه بیوفتیم ک همون لحظه صدای فلش عکس اومد ...سرمو برگدوندم و با چهره ی مسخره ی یوچانگ و نوچه هاش مواجه شدم ...
یوچانگ; به به بروبچ عجب عکسی شد
جین اخم روی صورتم رو دید و با همون لبخندش دست من رو گرفت و ب سمت گله ی یوچانگ رفت منتظر بودم تا ببینم چ میکنه
جین دستشو سمت یوچانگ دراز کرد و یوچانگ با همون نگاه تخس همیشگیش بهش زل زد
جین; پسر خوب ...خوشحال میشم عکسی رو ک گرفتی پاک کنی تا بدون دردسر ب درست برسی....اینجا دانشگاست ....طویله نیست
یوچانگ پوزخندی زد و سرتا پای جین رو برنداز کرد ....
یوچ; عاووووو پس حالا میبینیم کسی ک استادمون رو اغفال کرده کیه....چشمم روشن استاد...خوب سلیقه ای داریا ...
عصبانی شدم ; کیم یوچان....
جین اروم دستش رو بالا اورد و لبخند گرمی ب من زد زیرلبی گفت ک خودم درستش میکنم و با همون لبخند سمتش یوچانگ برگشت .....سردی توی چشاش اصلا با گرمی لبخندش همخونی نداشت... ک باعث میشد سعی کنم سرخ شدنم رو پنهون کنم
جین گلوشو صاف کرد و ادامه داد ;میدونی ...من دیگه برای اینکه بخوام با جووونایی مثل تو سر کله بزنم زیادی پیرم و خستم پس نظرت چیه قبل از اینکه بخوای ب حراست دانشگاه پای خودتو بکشونی اون گوشی رو بدی ؟یا اینکه مقاومت کنی و من مجبور شم گوشی رو توی سرت خورد کنم ؟
یوچانگ لبشو لیس زد و قولنج گردنشو شکوند و توی تموم این لحظات سوکجین بدون هیچ حالت و احساسی نگاهش میکرد
یوچ; تو هیچ میدونی ک این استاد فوکولی ما چ گذشته ای داشته ؟ راجب به خودش چیزی بهت گفته؟
جین لباشو جم کرد و سرشوو تکون داد....;اوووم ی چیزایی گفته ک تازه بهش دارم پی میبرم ...مثل اینکه یکی ازدانشجوهاش ب شدت کودنه و 3 ساله توی دانشکاه گیر کرده و فق کارش فک زدن توی کلاسه....اینم گفته ک اونقدر ک دهنش کار میکنه ذهنش کار نمیکنه ...وگرنه تا حالا فارغالتحصیل شده بود
من جزو خاطرات بدت بودم؟
------------------------------
(یوری)
+س....سوا زندس
-استاد ؟استاد کجا میرین ...؟
وقتی نداشتم ک جوابشو بدم سریع کیفمو برداشتم و از کلاس زدم بیرون ....
داشتم میدوویدم ک سر پیچ محکم ب شونه ی کسی برخورد کردم و افتادم زمین....کیفم چند قدم اونور تر خودم پرت شد و چند تا از کاغذ های توی کیفم افتادن زمین ...
+اخخخخ.....پام
-واقعا معذرت میخوام خانوم....همچین قصدی نداشتم...
سرمو باالا اوردم تا با قطاری ک بهم برخورد کرده بود روبه رو بشم...نور توی صورتش افتاده بود و درست نتونستم چهرشو ببینم ولی دیدم ک دستشو سمتم دراز کرده ....اروم دستشو گرفتم و بلند شدم ....
-عذر خواهی میکنم(بچم چ مودبه) ولی احیانا شما کیم یوری نیستید؟
در حالی ک کتمو صاف میکردم با غرولند گفتم
+خودم...هستم امری داشتید؟
-من کیم سوکجین هستم ...
سرمو بالا اوردم و بهش نگاه کردم...ی لحظه خشکم زد وقتی ب چشاش خیره شدم ....زمان؟..... اون لحظه حتی زمان هم محو زیبایی کیم سوکجین شده بود ...ایشون همون کسی بود ک ناگفته و نخواسته روش کراش بودم ....اونم سوا بهم معرفی کرده بود ....حتی سوا هم خبر نداشت ک من دوسش داشتم و الان سیخ جلو ایستاده بود
+اهم ...بله ...یعنی سلام ....امم.. بله من کیم یوری هستم...
دستمو ک از عرق خیس شده بود با دامنم پاک کردم و ب سمتش دراز کردم
لبخند زیبایی زد ک باعث شد بدون اینکه بخوام بهش خیره بشم... دستمو گرفت و ب طور عجیبی گرمای وجودش بدن سردمو گرم کرد ...
_از اشنایی تون خوشبختم (به به چ جنتلمن) نشونی تون رو از بیمارستان گگرفتم و اگ سرتون شلوغ نیست میخواستم چند لححظه باهاتون صحبت کنم ...
+نه نه وقتم کاملا خالیه (پس سوا چی ....؟عجب دوستی ...واه واه)
خواستیم راه بیوفتیم ک همون لحظه صدای فلش عکس اومد ...سرمو برگدوندم و با چهره ی مسخره ی یوچانگ و نوچه هاش مواجه شدم ...
یوچانگ; به به بروبچ عجب عکسی شد
جین اخم روی صورتم رو دید و با همون لبخندش دست من رو گرفت و ب سمت گله ی یوچانگ رفت منتظر بودم تا ببینم چ میکنه
جین دستشو سمت یوچانگ دراز کرد و یوچانگ با همون نگاه تخس همیشگیش بهش زل زد
جین; پسر خوب ...خوشحال میشم عکسی رو ک گرفتی پاک کنی تا بدون دردسر ب درست برسی....اینجا دانشگاست ....طویله نیست
یوچانگ پوزخندی زد و سرتا پای جین رو برنداز کرد ....
یوچ; عاووووو پس حالا میبینیم کسی ک استادمون رو اغفال کرده کیه....چشمم روشن استاد...خوب سلیقه ای داریا ...
عصبانی شدم ; کیم یوچان....
جین اروم دستش رو بالا اورد و لبخند گرمی ب من زد زیرلبی گفت ک خودم درستش میکنم و با همون لبخند سمتش یوچانگ برگشت .....سردی توی چشاش اصلا با گرمی لبخندش همخونی نداشت... ک باعث میشد سعی کنم سرخ شدنم رو پنهون کنم
جین گلوشو صاف کرد و ادامه داد ;میدونی ...من دیگه برای اینکه بخوام با جووونایی مثل تو سر کله بزنم زیادی پیرم و خستم پس نظرت چیه قبل از اینکه بخوای ب حراست دانشگاه پای خودتو بکشونی اون گوشی رو بدی ؟یا اینکه مقاومت کنی و من مجبور شم گوشی رو توی سرت خورد کنم ؟
یوچانگ لبشو لیس زد و قولنج گردنشو شکوند و توی تموم این لحظات سوکجین بدون هیچ حالت و احساسی نگاهش میکرد
یوچ; تو هیچ میدونی ک این استاد فوکولی ما چ گذشته ای داشته ؟ راجب به خودش چیزی بهت گفته؟
جین لباشو جم کرد و سرشوو تکون داد....;اوووم ی چیزایی گفته ک تازه بهش دارم پی میبرم ...مثل اینکه یکی ازدانشجوهاش ب شدت کودنه و 3 ساله توی دانشکاه گیر کرده و فق کارش فک زدن توی کلاسه....اینم گفته ک اونقدر ک دهنش کار میکنه ذهنش کار نمیکنه ...وگرنه تا حالا فارغالتحصیل شده بود
۱۳.۸k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.