گناهکار 💎𝑺𝒆𝒗𝒆𝒏𝒕𝒆𝒆𝒏💎 𝐩𝐚𝐫𝐭:𝟒𝟔..!
ارسلان، اخه
دیانا، ارسلان، تو بار اول به من گفتی نرو حالا من گفتممم
متین، خوبی،
نیکا، تو فکر، رفته، بدوم، اونقدام بدجنس نیست، چرا مهربونه، من اونو یادت چی میندازم،
متین،، نیکا اااا،
نیکا، از تو فکر پریدم بیرون یهو گفتم، جانم
متین، 😶😶
نیکا، ها، یعنی، چی هههه،
متین، ارسلان، در اتاق باز کن
دیانا، برو ارسلان، رفتم تو اشپزخونه و ارسلان، رفت در باز کنه،
دیانا، خوبهههه، نیکا،، چی شد باز
متین،، درد داری
نیکا، گریه، کردم، مگه میشه درد نداشت،
دیانا، داشتم یاد اون موقع با ارسلان تازه اشنا شدم افتادم،
نیکا،، 😭😭😭😭😭😭😭
متین، انگشتتو فشار بده، تا خون نیاد،
نیکا، خببب،
متین، ببخشید،
نیکا، چی رو🥺
متین،، دوستامو انداختم دور کمرش و زیر پاهاش بلندش کردم،
نیکا، گریم خشک شد یه لحظه 😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
دیانا، 😉😉😉😉
متین، به سمت در رفتم و
ارسلان، یه لبخند به دیانا زدم، اینجا چه خبره،
دیانا، حالاااا، 😁ارسلان، هیسس،
متین، گذاشتمش رو تخت که،
ارسلان،، دیانا جعبه کمک های اولیه رو بیار
دیانا، باشه، رفتم داخل اتاق به ارسلان دادم،
متین، ارسلان، بده،
ارسلان، من میریم، بیرون تا یه دکتر خبر کنم دیانا توعم بیا گوشیمو از طبقه بالا بیار،
دیانا، الان، میرم،
ارسلان، رفتم رو میز نشستم و منتظر دیانا موندم.
دیانا، بیا،
ارسلان، نمیخوام،
دیانا، واع، پس چرا گفتی بیارم
ارسلان، واسه اینکه اونا تنها باشن،
دیانا، خودمو زدم به ارسلان، ای شیطون،
ارسلان، نکن، ☺☺☺☺
دیانا، واقعا که یه شیطانی،
ارسلان، اروم ببینم چیزی میگن،
متین،، خوب دستو بده پانسمان کنم، یکم پماد که زدم، حالا تا چند روز ببینیم چی میشه،
نیکا،، بردم دستمو پشتم، نمیخوام، تو برو تا همین جا مرسی
متین،، یعنی چی،
نیکا، یعنی برووو، بقیشو خودم انجام میدم،
متین، نمدیی نه!
نیکا،، خب میگم بقیشو خودم انجام میدم،
متین،، رفتم جلو ازش بگیرم، دستمو بردم پشتش، که از دستش بگیرم.
نیکا، نکننن، از یقه لباسش گرفتم که یهو سمت خودم کشیدمش،
متین،، روبه روی صورتش قرار گرفتم،
نیکا، اب گلومو غروت دادم، و با ترس بهش نگاه میکردم، 😶😶😶😶😶😐که.....
....................
لایک کنید کامنت بزارین مچکرممممممممممممم،
𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪
دیانا، ارسلان، تو بار اول به من گفتی نرو حالا من گفتممم
متین، خوبی،
نیکا، تو فکر، رفته، بدوم، اونقدام بدجنس نیست، چرا مهربونه، من اونو یادت چی میندازم،
متین،، نیکا اااا،
نیکا، از تو فکر پریدم بیرون یهو گفتم، جانم
متین، 😶😶
نیکا، ها، یعنی، چی هههه،
متین، ارسلان، در اتاق باز کن
دیانا، برو ارسلان، رفتم تو اشپزخونه و ارسلان، رفت در باز کنه،
دیانا، خوبهههه، نیکا،، چی شد باز
متین،، درد داری
نیکا، گریه، کردم، مگه میشه درد نداشت،
دیانا، داشتم یاد اون موقع با ارسلان تازه اشنا شدم افتادم،
نیکا،، 😭😭😭😭😭😭😭
متین، انگشتتو فشار بده، تا خون نیاد،
نیکا، خببب،
متین، ببخشید،
نیکا، چی رو🥺
متین،، دوستامو انداختم دور کمرش و زیر پاهاش بلندش کردم،
نیکا، گریم خشک شد یه لحظه 😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
دیانا، 😉😉😉😉
متین، به سمت در رفتم و
ارسلان، یه لبخند به دیانا زدم، اینجا چه خبره،
دیانا، حالاااا، 😁ارسلان، هیسس،
متین، گذاشتمش رو تخت که،
ارسلان،، دیانا جعبه کمک های اولیه رو بیار
دیانا، باشه، رفتم داخل اتاق به ارسلان دادم،
متین، ارسلان، بده،
ارسلان، من میریم، بیرون تا یه دکتر خبر کنم دیانا توعم بیا گوشیمو از طبقه بالا بیار،
دیانا، الان، میرم،
ارسلان، رفتم رو میز نشستم و منتظر دیانا موندم.
دیانا، بیا،
ارسلان، نمیخوام،
دیانا، واع، پس چرا گفتی بیارم
ارسلان، واسه اینکه اونا تنها باشن،
دیانا، خودمو زدم به ارسلان، ای شیطون،
ارسلان، نکن، ☺☺☺☺
دیانا، واقعا که یه شیطانی،
ارسلان، اروم ببینم چیزی میگن،
متین،، خوب دستو بده پانسمان کنم، یکم پماد که زدم، حالا تا چند روز ببینیم چی میشه،
نیکا،، بردم دستمو پشتم، نمیخوام، تو برو تا همین جا مرسی
متین،، یعنی چی،
نیکا، یعنی برووو، بقیشو خودم انجام میدم،
متین، نمدیی نه!
نیکا،، خب میگم بقیشو خودم انجام میدم،
متین،، رفتم جلو ازش بگیرم، دستمو بردم پشتش، که از دستش بگیرم.
نیکا، نکننن، از یقه لباسش گرفتم که یهو سمت خودم کشیدمش،
متین،، روبه روی صورتش قرار گرفتم،
نیکا، اب گلومو غروت دادم، و با ترس بهش نگاه میکردم، 😶😶😶😶😶😐که.....
....................
لایک کنید کامنت بزارین مچکرممممممممممممم،
𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😍𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😚𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩😌𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩🙂𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪 𓆩☺𓆪
۵۱.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.