عشق ناگهانی پارت ۱۲

یونگی: چی میخورید؟
جیمین: بستنی شکلاتی
کوک: موزی
جین: شکلاتی
نامجون: وانیلی
یونگی: منم با حیمینم میخورم تو چی
تهیونگ: منم با بیبیم
نامجون: اه اه اه بسه دیگه ما که دوساله باهمیم از این چندش بازیا نمیکنیم
جین: مگه نگفتم ساکت باش
نامجون: ای.. وای
تهیونگ: او مای گاد این دوتاهم. خیله خب بیا بریم بستنی هارو بگیریم
ویو یونگی
رفتیم بستنی هارو گرفتیم اوردیم
یونگی: بیاید
خواستم یکم رابطه رو به تهیونگ یاد بعدم
پس با قاشق یکم بستنی برداشتم و گذاشتم دهن جیمین اونم همین کارو کرد
تهیونگ: باشه فهمیدم
اوناهم همین کارو کردن بستنی هارو تموم کردم داشت شب میشد که
جیمین: خیله خب بیاید خونه ما
یونگی: یه وقت از منم اجازه نگیریا
جیمین: خونه منو تو نداره که
یونگی: صحیح. خیله خب بیاید
نامجون: من ماشین اوردم
جین: اما ما شیشتایی جا نمیشیم
ته: نام شیشه هات دودیه؟
نامجون: آ...اره چطور؟
ته: کوک تو رو پای من میشینی
کوک: با.. باشه
جیمین: ملافه هارو چک میکنم صب
کوک: عهه من که کاری به شما نداشتم
جیمین: خب بابا ملافه اضافه میدم ولی صداتون
یونگی: عهه از کجا معلوم بخواد بکنتش
تخیونگ: میخوام
کوک: عهههه
یونگی: خب راحت باش
جین: بیاید بریم دیگه
رفتیم نشستیم تو ماشین و تهیونگ طبق چیزی که گفت کوک رو رو پاش نشوند
و......

دیگه بستتونه پارت بعد احتمالا.... 😈نه اینو دیگه راست میگم😂😂