رییس کیم
رییس کیم
پارت ۴
لیدر: همگی توجه کنین امشب همه شام مهمون منین بریم یه رستوران خوب؟
همهی اعضای تیم گفتن "به چه مناسبت؟" لیدر تیم با خوشحالی و لبخند قشنگش گفت: پروژه ا/ت قبول شده یعنی کار تیم ما خوب بوده پس بعد این همه تلاش حق یه مهمونی رو داریم
همهی اعضا خوشحال بودن و تشویقم میکردن و خوشحال بودم که تونستم تیممون رو جلو تر ببرم ...
بعد اینکه کارمون تموم شد حاظر شدین تا با لیدر تیم بریم برای شام تیمی ولی توی سالن رئیس رو دیدم و احترام گذاشتم
تهیونگ: چیزی شده؟ صداها و خوشحالی برای چیه؟
ا/ت: خب بخاطر قبولی پروژه ما تیممون میخوان یه مهمونی کوچیک بگیرن
تهیونگ: خوبه...خوش بگذره
ا/ت: ممنون
تهیونگ: موفق باشین خانوم لی
ا/ت: ممنون رئیس
از کنارم رد شد و رفت بیرون موقع حرف زدن هیچ گرمی توی لحن حرف زدنش نبود و خیلی خشک و سرد حرف میزد حتی از وقتی اومده بود لبخندش ندیدم اون واقعا خیلی آدم سردی بود
لیدر: ا/ت چیزی شده؟ نمیخوای بیای؟
ا/ت: اوه؟ چیزی نیست ...اومدم
رفتم پیششون و به یه رستوران رفتیم نشسته بودیم و غذا میخوردیم که گوشیم زنگ خورد
ا/ت: من الان برمیگردم...شما ادامه بدین
از جام بلند شدم و رفتم بیرون رستوران و گوشی رو جواب دادم: اوه جونگکوک...خوبه که زنگ زدی میخواستم زنگ بزنم بهت
پارت ۴
لیدر: همگی توجه کنین امشب همه شام مهمون منین بریم یه رستوران خوب؟
همهی اعضای تیم گفتن "به چه مناسبت؟" لیدر تیم با خوشحالی و لبخند قشنگش گفت: پروژه ا/ت قبول شده یعنی کار تیم ما خوب بوده پس بعد این همه تلاش حق یه مهمونی رو داریم
همهی اعضا خوشحال بودن و تشویقم میکردن و خوشحال بودم که تونستم تیممون رو جلو تر ببرم ...
بعد اینکه کارمون تموم شد حاظر شدین تا با لیدر تیم بریم برای شام تیمی ولی توی سالن رئیس رو دیدم و احترام گذاشتم
تهیونگ: چیزی شده؟ صداها و خوشحالی برای چیه؟
ا/ت: خب بخاطر قبولی پروژه ما تیممون میخوان یه مهمونی کوچیک بگیرن
تهیونگ: خوبه...خوش بگذره
ا/ت: ممنون
تهیونگ: موفق باشین خانوم لی
ا/ت: ممنون رئیس
از کنارم رد شد و رفت بیرون موقع حرف زدن هیچ گرمی توی لحن حرف زدنش نبود و خیلی خشک و سرد حرف میزد حتی از وقتی اومده بود لبخندش ندیدم اون واقعا خیلی آدم سردی بود
لیدر: ا/ت چیزی شده؟ نمیخوای بیای؟
ا/ت: اوه؟ چیزی نیست ...اومدم
رفتم پیششون و به یه رستوران رفتیم نشسته بودیم و غذا میخوردیم که گوشیم زنگ خورد
ا/ت: من الان برمیگردم...شما ادامه بدین
از جام بلند شدم و رفتم بیرون رستوران و گوشی رو جواب دادم: اوه جونگکوک...خوبه که زنگ زدی میخواستم زنگ بزنم بهت
۳۸۴
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.