عشق شگفت انگیز 6
#جنی
کای : جنی میگم خوبی ؟
_اره چطور مگه
لیسا = اخه هروقت اون عوضی رو میبینی حالت بد میشه
_ دیگه عادت کردم صورت نحسشو ببینم
گرم صحبت بویم که صدای جیسو اومد
جیسو" دختر مگه قرار نبود دیگه دعوا نکنی .
جنی :مجبور بودم برم اینو نجات بدم
جیسو " اها . وایسا ببینم چی ؟ تو رفتی اینو نجات بدی ؟ مگه خودش دست و پا چلفتیه ؟
لیسا = یه جورایی 😂😂😂
کای * هی . نخیرم . فقط چون زیاد بودن نتونستم 😓
جیسو "باشه بابا فهمیدم 😂😂😂
جیسو "جنی بیا بعد از کلاس با هم بریم کمپانی
جنی :باشه
# بعد از کلاس
جیسو دم در کلاس منتظر بود . با هم رفتیم رانندم اومد. سوار شدیم رسیدیم دیدیم بستس . زنگ زدم به مدیر گفت چون یه دستگاهی خراب سده امروز تعطیل هست . جیسو رو بردم خونش و دم در خونه خودمم پیاده شدم و رانندم رفت .
خب این قسمتو کم گذاشتم چون یه سوال داشتم به نظرتون تخلیش کنم مثلا خون آشامو وبرگشت به زمان قبل رو بزارم یا نه لطفا جواب بدین.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
کای : جنی میگم خوبی ؟
_اره چطور مگه
لیسا = اخه هروقت اون عوضی رو میبینی حالت بد میشه
_ دیگه عادت کردم صورت نحسشو ببینم
گرم صحبت بویم که صدای جیسو اومد
جیسو" دختر مگه قرار نبود دیگه دعوا نکنی .
جنی :مجبور بودم برم اینو نجات بدم
جیسو " اها . وایسا ببینم چی ؟ تو رفتی اینو نجات بدی ؟ مگه خودش دست و پا چلفتیه ؟
لیسا = یه جورایی 😂😂😂
کای * هی . نخیرم . فقط چون زیاد بودن نتونستم 😓
جیسو "باشه بابا فهمیدم 😂😂😂
جیسو "جنی بیا بعد از کلاس با هم بریم کمپانی
جنی :باشه
# بعد از کلاس
جیسو دم در کلاس منتظر بود . با هم رفتیم رانندم اومد. سوار شدیم رسیدیم دیدیم بستس . زنگ زدم به مدیر گفت چون یه دستگاهی خراب سده امروز تعطیل هست . جیسو رو بردم خونش و دم در خونه خودمم پیاده شدم و رانندم رفت .
خب این قسمتو کم گذاشتم چون یه سوال داشتم به نظرتون تخلیش کنم مثلا خون آشامو وبرگشت به زمان قبل رو بزارم یا نه لطفا جواب بدین.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۶.۲k
۰۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.