تک پارتی جونگکوک وقتی رابطه پنهانی دارین
ویو ات
خوب شد بعد از چند وقت با پسرا اومدم بیرون گرچه بعد از اون همه کار پیشنهاد خوبی بود یکم استراحت
باید از جیمین ممنون باشم که دعوتم کرد که باهم بریم جنگل و بگردیم البته فقط منو اون نبودیم همه بودن (همه اعضا)
توی اتاق خودم روی تخت دراز کشیده بودم و چشمام رو بسته بودم که با شنیدن صدای در چشمام رو باز کردم
(علامت جونگکوک+)
+میتونم بیام تو
-اره بیا
در رو باز کرد و اومد تو منن بلند شدم و رفتم سمتش و خودمو توی بغلش که سرشار از ارامش بود جا دادم
تنها جایی ک میتونستم واسه ی لحظه از همه ی چیزا دور بشم
از خودش جدام کرد و به چشمام نگاه کرد و بوسه ای ب لبم زد
+خوب شد به خودت ی استراحتی دادی اینروزا خیلی کار میکردی
-اوهوم اونم وقتی با تو باشم چقدر خوب میشه
جونگکوک لبخندی زد و نگاهش رو به چشمای ات دوخت
+میدونستی خیلی دوست دارم
-ت میدونستی من عاشقتم
+اوم اگ همینجوری بخای ادامه بدی نمیتونم بگم چیکار میکنم
-اوکی اوکی
+اها راستی من اومده بودم بگم جین هیونگ گفت بیای پایین میخایم بازی کنیم
-باشه تو برو منم الان میام
+اوکی
و جونگکوک رفت پایین ات هم بعد از چند مین رفت پایین
-خب خب خب چ بازی میخاین بکنین
(علامت جیهوپ*)
*شجاعت حقیقت چطوره
همه:خوبه
ی بطری اوردن و شروع کردن به چرخوندن
بعد از چنبار چرخوندن افتار روی من و شوگا
(علامت شوگا×)
×خب ات تو دوست پسر داری
ات نگاهی به جونگکوک کرد خودش خواسته بود مخفی بمونه که باهم رابطه دارن
-نه
×ک اینطور
(علامت جیمین÷)(علامت جین•)(علامت تهیونگ~)
÷اگ سینگلی خب با من قرار بزار
•جیمین دروغ میگه اونو ول کن بیا پیش من من هندسامم
~نه تو باید با من باشی
ات نگاهی به جونگکوک ک معلوم بود عصبی شده کرد و تا خواست جواب بده
+خودش دوست پسر داره
اعضا:کیه
+منم
اعضا نگاهی به ما کردن و زدن زیر خنده
(علامت نامجون=)
=چقدر عصبی شده بود
÷تغییر رنگ داده بودی کوکی
~ی لحظه گفتم بلند میشه منو میزنه
+شما میدونستین
•معلومه ک میدونستیم ما خودمون تورو بزرگ کردیم ما ندونیم کی میخاد بدونه
و بعد از کلی شوخی و بازی رفتن سراغ زندگیشون🥸🤌🏼
#جونگکوک #بی_تی_اس #فیک #وانشات
خوب شد بعد از چند وقت با پسرا اومدم بیرون گرچه بعد از اون همه کار پیشنهاد خوبی بود یکم استراحت
باید از جیمین ممنون باشم که دعوتم کرد که باهم بریم جنگل و بگردیم البته فقط منو اون نبودیم همه بودن (همه اعضا)
توی اتاق خودم روی تخت دراز کشیده بودم و چشمام رو بسته بودم که با شنیدن صدای در چشمام رو باز کردم
(علامت جونگکوک+)
+میتونم بیام تو
-اره بیا
در رو باز کرد و اومد تو منن بلند شدم و رفتم سمتش و خودمو توی بغلش که سرشار از ارامش بود جا دادم
تنها جایی ک میتونستم واسه ی لحظه از همه ی چیزا دور بشم
از خودش جدام کرد و به چشمام نگاه کرد و بوسه ای ب لبم زد
+خوب شد به خودت ی استراحتی دادی اینروزا خیلی کار میکردی
-اوهوم اونم وقتی با تو باشم چقدر خوب میشه
جونگکوک لبخندی زد و نگاهش رو به چشمای ات دوخت
+میدونستی خیلی دوست دارم
-ت میدونستی من عاشقتم
+اوم اگ همینجوری بخای ادامه بدی نمیتونم بگم چیکار میکنم
-اوکی اوکی
+اها راستی من اومده بودم بگم جین هیونگ گفت بیای پایین میخایم بازی کنیم
-باشه تو برو منم الان میام
+اوکی
و جونگکوک رفت پایین ات هم بعد از چند مین رفت پایین
-خب خب خب چ بازی میخاین بکنین
(علامت جیهوپ*)
*شجاعت حقیقت چطوره
همه:خوبه
ی بطری اوردن و شروع کردن به چرخوندن
بعد از چنبار چرخوندن افتار روی من و شوگا
(علامت شوگا×)
×خب ات تو دوست پسر داری
ات نگاهی به جونگکوک کرد خودش خواسته بود مخفی بمونه که باهم رابطه دارن
-نه
×ک اینطور
(علامت جیمین÷)(علامت جین•)(علامت تهیونگ~)
÷اگ سینگلی خب با من قرار بزار
•جیمین دروغ میگه اونو ول کن بیا پیش من من هندسامم
~نه تو باید با من باشی
ات نگاهی به جونگکوک ک معلوم بود عصبی شده کرد و تا خواست جواب بده
+خودش دوست پسر داره
اعضا:کیه
+منم
اعضا نگاهی به ما کردن و زدن زیر خنده
(علامت نامجون=)
=چقدر عصبی شده بود
÷تغییر رنگ داده بودی کوکی
~ی لحظه گفتم بلند میشه منو میزنه
+شما میدونستین
•معلومه ک میدونستیم ما خودمون تورو بزرگ کردیم ما ندونیم کی میخاد بدونه
و بعد از کلی شوخی و بازی رفتن سراغ زندگیشون🥸🤌🏼
#جونگکوک #بی_تی_اس #فیک #وانشات
۶۶.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.