🖇فراز و نشیب 🖇...PART ¹⁴
V... RHS:
ارسلان: بیرونت نمیکنه
دیانا: تو از کجا میدونی الان سه ماهه اجاره خونه رو ندادم اون از خداشه یه اتفاقی بیوفته منو بیرون کنه تا فردا هم بیشتر وقت ندارم
ارسلان: میخوای من بجات پولو بدم
دیانا: نه.. نه ..خودم میدم فقط نمیدونم چجوری
ارسلان: خب تو داری تو رستوران کار میکنی من پولو میدم بعدش تو کار میکنی حقوق نمیدم به جای این پول .
دیانا: نه نمیخوام واست زحمت باشم
ارسلان: نه بابا ... راستی ببخشید واسه اتفاق دیشب
دیانا: اشکال نداره تقصیر خودم بود بیاد از خودم مراقبت میکردم
ارسلان: بریم پیش صابخونه؟
دیانا: واسه چی
ارسلان: واسه اینکه پولو بدم بهش ولت کنه
دیانا : مطمئنی میخوای پولو بهم بدی ؟
ارسلان: آره .... ماشینو روشن کردم و بخ سمت املاکی صابخونه ما آقای امیری مرد بدی نبود تو کار خرید و فروش املاک بود ..
دیانا: ماشینو پارک کرد و ما رفتیم تو آقای امیری تا منو دید گف
امیری : باز دردسر ساختی رحیمی
ارسلان: نه آقای امیری اومدیم اجاره خونه عقب مونده رو بدیم
امیری : شما که دادین این دختره نداده پولو
ارسلان: نه واسه دیانا اومدم ... کارتو دادم دستش و اونم کل پول اجاره رو کشید و کارتو داد
دیانا: رفتیم تو ماشین
ارسلان: خیالت راحت شد
دیانا: واقعا خیلی ازت ممنونم
ارسلان: خواهش میکنم کاری نکردم
دیانا: الان میرم رستوران قول میدم تا آخر شب وایسم
ارسلان: الان که نه ولی بعدا برو
دیانا: آخه کاری ندارم
ارسلان: ....
ارسلان: بیرونت نمیکنه
دیانا: تو از کجا میدونی الان سه ماهه اجاره خونه رو ندادم اون از خداشه یه اتفاقی بیوفته منو بیرون کنه تا فردا هم بیشتر وقت ندارم
ارسلان: میخوای من بجات پولو بدم
دیانا: نه.. نه ..خودم میدم فقط نمیدونم چجوری
ارسلان: خب تو داری تو رستوران کار میکنی من پولو میدم بعدش تو کار میکنی حقوق نمیدم به جای این پول .
دیانا: نه نمیخوام واست زحمت باشم
ارسلان: نه بابا ... راستی ببخشید واسه اتفاق دیشب
دیانا: اشکال نداره تقصیر خودم بود بیاد از خودم مراقبت میکردم
ارسلان: بریم پیش صابخونه؟
دیانا: واسه چی
ارسلان: واسه اینکه پولو بدم بهش ولت کنه
دیانا : مطمئنی میخوای پولو بهم بدی ؟
ارسلان: آره .... ماشینو روشن کردم و بخ سمت املاکی صابخونه ما آقای امیری مرد بدی نبود تو کار خرید و فروش املاک بود ..
دیانا: ماشینو پارک کرد و ما رفتیم تو آقای امیری تا منو دید گف
امیری : باز دردسر ساختی رحیمی
ارسلان: نه آقای امیری اومدیم اجاره خونه عقب مونده رو بدیم
امیری : شما که دادین این دختره نداده پولو
ارسلان: نه واسه دیانا اومدم ... کارتو دادم دستش و اونم کل پول اجاره رو کشید و کارتو داد
دیانا: رفتیم تو ماشین
ارسلان: خیالت راحت شد
دیانا: واقعا خیلی ازت ممنونم
ارسلان: خواهش میکنم کاری نکردم
دیانا: الان میرم رستوران قول میدم تا آخر شب وایسم
ارسلان: الان که نه ولی بعدا برو
دیانا: آخه کاری ندارم
ارسلان: ....
۱۷.۰k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.