دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۷۹
mehrab
رسیدیم دکتر ارسلان هیچ حرفی نمیزد حالش خراب تر از جیزی یود که بنظر میومد
ارسلان رو بردیم پیش مشاور تموم که شد ممد ارسلان رو برد
آتنا : (بچه ها اسم دکتره اتناس)خب اینطوری که هستن باید چند روز بستری بشن
امیر : تیمارستان منظورته
آتنا: بله تيمارستان چیزی نی
چند روز تحت نظر باشن خوب میشن
امیر : چند روز
آتنا: حدود دوماه شایدم بیشتر
امیر : دوماه
اینطوری بیشتر دیوونه میشه
محراب : امیر بخ نفع ارسلانه
کی بستری شه
آتنا: از همین الان
محراب : باشه
رفتیم بیرون ارسلان نشسته بود
امیر: ارسلان داداش
ارسلان : .....
امیر : ارسلان
ارسلان : بله
امیر : ببین چند روز باید تحت نظر باشی
ارسلان : کجا
امیر : همینجا
ارسلان: اینجا دیوونه خونس
من دیوونه نیسم میفهمی
امیر : مگه همه دیوونه ها اینجا هستن
ارسلان : ارع
امیر من نمیخام اینجا بمونم
منو از اینجا ببر
محراب : ارسلان حالتو ببین یه چند روز تحت نظر باش تا خوب شی
ارسلان : نمیخاممم منو از اینجا ببرید
من اینجا بمونم خودمو میکشم
آتنا: چخبره
پرستار این آقا رو ببر یه آرام بخش بهش تزریق کن
ارسلان : من نمیخام امیر
محراب: ارسلان رو بردن
امیر : برا چی گفتی ببرنش
آتنا: الان حالت عادی نداره ممکن بود بهتون صدمه ای بزنه
امیر: داداش من صدمه ای نمیزنه به کسی
آتنا: الان اون یه روانیع
فعلا باید تحت نظر باشن
شما هم زیاد نیاین
سعی کنید هفته ای یبار
محراب : باشه
ممنونم
اگه چیزی شد خبر بدید
آتنا: حتما خدافظ
محراب : خدافظ
رفتیم سوار ماشین شدیم
امیر : اگه بلایی سر خودش بیاره چی
محراب : حواسشون بهش هس
امیر : نباید میزاشتیم بمونه
ممد : امیر اون الان یه دیوونه بود
فعلا اونجا باشه برا همه بهتره
امیر : هوفففف
ادامه دارد....
پارت ۷۹
mehrab
رسیدیم دکتر ارسلان هیچ حرفی نمیزد حالش خراب تر از جیزی یود که بنظر میومد
ارسلان رو بردیم پیش مشاور تموم که شد ممد ارسلان رو برد
آتنا : (بچه ها اسم دکتره اتناس)خب اینطوری که هستن باید چند روز بستری بشن
امیر : تیمارستان منظورته
آتنا: بله تيمارستان چیزی نی
چند روز تحت نظر باشن خوب میشن
امیر : چند روز
آتنا: حدود دوماه شایدم بیشتر
امیر : دوماه
اینطوری بیشتر دیوونه میشه
محراب : امیر بخ نفع ارسلانه
کی بستری شه
آتنا: از همین الان
محراب : باشه
رفتیم بیرون ارسلان نشسته بود
امیر: ارسلان داداش
ارسلان : .....
امیر : ارسلان
ارسلان : بله
امیر : ببین چند روز باید تحت نظر باشی
ارسلان : کجا
امیر : همینجا
ارسلان: اینجا دیوونه خونس
من دیوونه نیسم میفهمی
امیر : مگه همه دیوونه ها اینجا هستن
ارسلان : ارع
امیر من نمیخام اینجا بمونم
منو از اینجا ببر
محراب : ارسلان حالتو ببین یه چند روز تحت نظر باش تا خوب شی
ارسلان : نمیخاممم منو از اینجا ببرید
من اینجا بمونم خودمو میکشم
آتنا: چخبره
پرستار این آقا رو ببر یه آرام بخش بهش تزریق کن
ارسلان : من نمیخام امیر
محراب: ارسلان رو بردن
امیر : برا چی گفتی ببرنش
آتنا: الان حالت عادی نداره ممکن بود بهتون صدمه ای بزنه
امیر: داداش من صدمه ای نمیزنه به کسی
آتنا: الان اون یه روانیع
فعلا باید تحت نظر باشن
شما هم زیاد نیاین
سعی کنید هفته ای یبار
محراب : باشه
ممنونم
اگه چیزی شد خبر بدید
آتنا: حتما خدافظ
محراب : خدافظ
رفتیم سوار ماشین شدیم
امیر : اگه بلایی سر خودش بیاره چی
محراب : حواسشون بهش هس
امیر : نباید میزاشتیم بمونه
ممد : امیر اون الان یه دیوونه بود
فعلا اونجا باشه برا همه بهتره
امیر : هوفففف
ادامه دارد....
۵۵۸
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.