دنیای عجیب
جین:اها چه خوب
بعد رو به سونگ اوچین تعظیم کرد.
هیون جی با یه حالت مشکوکی به جین نگاه میکرد.
هیون جی:خب ما دیگه باید بریم.
جیسو:بمونین فعلا!
هیون جی:نه دیگه باید بریم خدافظ
جیسو و جین:خدافظ
هیون جی و سونگ اوچین رفتن.
خواهرت چرا اونجوری به من نگاه میکرد؟؟؟
جیسو آه میکشه:اون میگه من نباید دوست پسر داشته باشم.
جین:اونوقت خودش ازدواج کرده؟؟؟؟؟؟
جیسو:چیکار کنم به نظرت خواهر بزرگترمه اگه عصبانیش کنم میتونه به شوهرش بگه یه راست منو از بلک ایگل بندازه بیرون
بعد رو به سونگ اوچین تعظیم کرد.
هیون جی با یه حالت مشکوکی به جین نگاه میکرد.
هیون جی:خب ما دیگه باید بریم.
جیسو:بمونین فعلا!
هیون جی:نه دیگه باید بریم خدافظ
جیسو و جین:خدافظ
هیون جی و سونگ اوچین رفتن.
خواهرت چرا اونجوری به من نگاه میکرد؟؟؟
جیسو آه میکشه:اون میگه من نباید دوست پسر داشته باشم.
جین:اونوقت خودش ازدواج کرده؟؟؟؟؟؟
جیسو:چیکار کنم به نظرت خواهر بزرگترمه اگه عصبانیش کنم میتونه به شوهرش بگه یه راست منو از بلک ایگل بندازه بیرون
۱۳.۷k
۱۸ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.