شخصیت پنهانی
شخصیت پنهانی
پارت:۱۱
ب.سومین:باشه دخترم بریم(روبه همسرش)عزیزم سومین حالش خوبه؟؟
م.سومین:نمیدونم🤨بریم دیگه اینجا جای موندن نیست
شخص سوم( من):
بابای پسرک درحال سرزنش کردن پسرش بود درحالی که مامان پسرک داشت دنبال عروسش میرفت که دیگه فایده نداشت دخترک تصمیمشو گرفته بود مامان پسرک دیگه متوجه این موضوع شده بود و دست از سر کسی که مثل دخترش بود برداشت
۵ساعت بعد/از زبان سومین
بعد از اون اتفاق توی راه خونه به وکیلم زنگ زدم که یه دادخواست طلاق جور کنه نمی دونم واقعا خبر نگار ها میدونن وکیلم که یانه اما تا وکیلم پاشو گذاشت تو دادگاه هزار تا مقاله اومد بیرون که
•ایا کانگ سومین رئیس بزرگترین هتل و شرکت معماری در دنیا دارد از همسر خود پارک جیمین طلاق میگیرد یانه•
داشتم دیوونه میشدم همه ی دوستام و سهام دارا و اشناها داشتن بهم زنگ میزدن توی این وضعیت هم هانا گوشیمو ازم گفت بخواب تا از این جهنم فاصله بگیر
واقعا حرفش ارومم کرد
از زبان هانا/وقتی مقاله ها رو خوندم داشتم دیوونه میشدم که سریع زنگ زدن به سوهیوک و همه چیزو تعریف کرد واقعا مغزم داره سوت میکشه
سریع رفتم پیش سومین از چهرش معلوم بود که چقدر داره درد میکشه گوشی رو ازش گرفتم و گفتم بخوابه
شخص سوم :
روز بعد این دو طلاق گرفتن و خبرش مثل بمب اتم ترکید و همه ی دنیا داشتن در این مورد حرف میزدن
اسم کانگ سومین شده بود پر سرچ ترین اسم در گوگل در سال ۲۰۲۳
دو روز بعد/
برای جمع کردن این موضوع پدر بزرگ همرو به سالن جلسه ی اون خونه ی بزرگ برگزار کرد که همه ی اعضای خانواده رو فرا خوند
و همه هم از ترس بزرگ خاندان هم که شده اومدن
پدر بزرگ:امشب به شما گفتم بیاین اینجا که بهتون بگم
که سومین بعد از طلاقش و جنجالی که درست کرد باید با پسر شریک تایلندی مون ازدواج کنه
از زبان سومین/
با حرفی که پدربزرگ زد انکار یک سطل اب یخ ریختم روم
با تشر گفتم:یعنی چی شما متوجه میشین من تو چه حال روحی هستم که بدون مشورت من تصمیم میگیرین
از همین الان بهتون میگم که من این کارو انجام نمیدم
پدربزرگ:این یک خواسته نبود یک دستور بوده و از قبل تایید شده بود و باید قبول کنی
سومین:پدر بزرگ میدونم نظرم مهم نیست و تو بازم کار خودتو میکنی اما بهت میگم که ما قربانی انتخاب های تعیین شده ؛شدیم ،میشیم...و خواهیم شد پس اینو یادت باشه که اگر کسی بخاد درباره پر های شکسته ی من اطلاعات جمع کنه مطمئن باش که اخرش به تو میرسه تو دلیل تمام بدبختی های من هستی همیشه یادت باشه روزی همه ی اینا رو به یادت میارم
__
دارم زیر فشار امتحان له میشم
شرط نمیزارم چون نمیرسونین هر وقت زمان خالی داشتم میام
پارت:۱۱
ب.سومین:باشه دخترم بریم(روبه همسرش)عزیزم سومین حالش خوبه؟؟
م.سومین:نمیدونم🤨بریم دیگه اینجا جای موندن نیست
شخص سوم( من):
بابای پسرک درحال سرزنش کردن پسرش بود درحالی که مامان پسرک داشت دنبال عروسش میرفت که دیگه فایده نداشت دخترک تصمیمشو گرفته بود مامان پسرک دیگه متوجه این موضوع شده بود و دست از سر کسی که مثل دخترش بود برداشت
۵ساعت بعد/از زبان سومین
بعد از اون اتفاق توی راه خونه به وکیلم زنگ زدم که یه دادخواست طلاق جور کنه نمی دونم واقعا خبر نگار ها میدونن وکیلم که یانه اما تا وکیلم پاشو گذاشت تو دادگاه هزار تا مقاله اومد بیرون که
•ایا کانگ سومین رئیس بزرگترین هتل و شرکت معماری در دنیا دارد از همسر خود پارک جیمین طلاق میگیرد یانه•
داشتم دیوونه میشدم همه ی دوستام و سهام دارا و اشناها داشتن بهم زنگ میزدن توی این وضعیت هم هانا گوشیمو ازم گفت بخواب تا از این جهنم فاصله بگیر
واقعا حرفش ارومم کرد
از زبان هانا/وقتی مقاله ها رو خوندم داشتم دیوونه میشدم که سریع زنگ زدن به سوهیوک و همه چیزو تعریف کرد واقعا مغزم داره سوت میکشه
سریع رفتم پیش سومین از چهرش معلوم بود که چقدر داره درد میکشه گوشی رو ازش گرفتم و گفتم بخوابه
شخص سوم :
روز بعد این دو طلاق گرفتن و خبرش مثل بمب اتم ترکید و همه ی دنیا داشتن در این مورد حرف میزدن
اسم کانگ سومین شده بود پر سرچ ترین اسم در گوگل در سال ۲۰۲۳
دو روز بعد/
برای جمع کردن این موضوع پدر بزرگ همرو به سالن جلسه ی اون خونه ی بزرگ برگزار کرد که همه ی اعضای خانواده رو فرا خوند
و همه هم از ترس بزرگ خاندان هم که شده اومدن
پدر بزرگ:امشب به شما گفتم بیاین اینجا که بهتون بگم
که سومین بعد از طلاقش و جنجالی که درست کرد باید با پسر شریک تایلندی مون ازدواج کنه
از زبان سومین/
با حرفی که پدربزرگ زد انکار یک سطل اب یخ ریختم روم
با تشر گفتم:یعنی چی شما متوجه میشین من تو چه حال روحی هستم که بدون مشورت من تصمیم میگیرین
از همین الان بهتون میگم که من این کارو انجام نمیدم
پدربزرگ:این یک خواسته نبود یک دستور بوده و از قبل تایید شده بود و باید قبول کنی
سومین:پدر بزرگ میدونم نظرم مهم نیست و تو بازم کار خودتو میکنی اما بهت میگم که ما قربانی انتخاب های تعیین شده ؛شدیم ،میشیم...و خواهیم شد پس اینو یادت باشه که اگر کسی بخاد درباره پر های شکسته ی من اطلاعات جمع کنه مطمئن باش که اخرش به تو میرسه تو دلیل تمام بدبختی های من هستی همیشه یادت باشه روزی همه ی اینا رو به یادت میارم
__
دارم زیر فشار امتحان له میشم
شرط نمیزارم چون نمیرسونین هر وقت زمان خالی داشتم میام
۳.۷k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.