نقاب دار مشکی
𝙗𝙡𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙖𝙨𝙠𝙚𝙙
(𝙋𝙖𝙧𝙩 13)
ات: من خودم میدونم پیش کی بشینم.... من پیش میرا میشینم تمامممم.....
( ات و میرا رفتن نشستن ردیف اول...... سوجین و جونگ کوک ردیف دوم..... تهیونگ و امیلیا ردیف سوم و یونگی و جیمین ردیف چهارم..... ترن هوایی حرکت کرد....)
ات: اخ جون.... برو برو....
میرا: بیا دوتایی بگیم....
ات: اوکی....
میرا و ات: برو برو برو برو.....
امیلیا: خفههه شید من میترسم....
سوجین: پس گوه خوردی سوار شدی....
امیلیا: به تو چه....
یونگی: جیمین توروخدا بیا همدیگه رو تنها نزاریم....
جیمین: بگیم سر قبرمون بلیط کنسرت پخش کنن.....
( یونگی و جیمین بغل هم بهم چسبیده بودن و عر میزدن)
جونگ کوک: یا مسیححح الان شهید میشیم....
میرا و ات: برو برو....عااااا .....عرررررر جیغغغغغ
( ترن هوایی از اون ارتفاع خیلی بلند رفت پایین)
جونگ کوک و سوجین: جیغغغغغ عرررررر
امیلیا و تهیونگ: جیغغغغغ عرررررر......
امیلیا: منو و پیاده کنید گوه خوردممممم
جیمین و یونگی: جیغغغغغغغغغغغغغغغ مامانننننننن عررررررررررر........
( ناگهان یهو صدای زارت اومد🤣)
تهیونگ: یا خدا کی بود؟!!!..... ( داد)
( دوباره صدای زارت)
ات: کی داره میگوزه؟!.... ( داد)
( زارت زارت)
امیلیا: پوفففف واه واه کی داره میگوزه حالم بهم خورد.....
جونگ کوک: جیمین و یونگیییی بو از سمت شما ها میاد.....
جیمین: ولمون کنیدددد جیغغغغغ
( زارت)
( ترن هوایی تموم شد و همه پیاده شدن)
ات: یا الان اعتراف میکنید کی بود یا یه دور دیگه سوار میشیم.....
یونگی: نهههه...... باشه باشه من و جیمین بودیم....
بقیه: شتتتت.....
تهیونگ: ابرو نزاشتین برامون....
( دخترا داشتن از خنده جر میخوردن)
میرا: خب حاجی بریم اتاق فرار.....
ات: لازم نکرده..... الان بریم این دفعه اینا دیگه میرینن اونجا.....
ادامه اش تو کامنتا.....
(𝙋𝙖𝙧𝙩 13)
ات: من خودم میدونم پیش کی بشینم.... من پیش میرا میشینم تمامممم.....
( ات و میرا رفتن نشستن ردیف اول...... سوجین و جونگ کوک ردیف دوم..... تهیونگ و امیلیا ردیف سوم و یونگی و جیمین ردیف چهارم..... ترن هوایی حرکت کرد....)
ات: اخ جون.... برو برو....
میرا: بیا دوتایی بگیم....
ات: اوکی....
میرا و ات: برو برو برو برو.....
امیلیا: خفههه شید من میترسم....
سوجین: پس گوه خوردی سوار شدی....
امیلیا: به تو چه....
یونگی: جیمین توروخدا بیا همدیگه رو تنها نزاریم....
جیمین: بگیم سر قبرمون بلیط کنسرت پخش کنن.....
( یونگی و جیمین بغل هم بهم چسبیده بودن و عر میزدن)
جونگ کوک: یا مسیححح الان شهید میشیم....
میرا و ات: برو برو....عااااا .....عرررررر جیغغغغغ
( ترن هوایی از اون ارتفاع خیلی بلند رفت پایین)
جونگ کوک و سوجین: جیغغغغغ عرررررر
امیلیا و تهیونگ: جیغغغغغ عرررررر......
امیلیا: منو و پیاده کنید گوه خوردممممم
جیمین و یونگی: جیغغغغغغغغغغغغغغغ مامانننننننن عررررررررررر........
( ناگهان یهو صدای زارت اومد🤣)
تهیونگ: یا خدا کی بود؟!!!..... ( داد)
( دوباره صدای زارت)
ات: کی داره میگوزه؟!.... ( داد)
( زارت زارت)
امیلیا: پوفففف واه واه کی داره میگوزه حالم بهم خورد.....
جونگ کوک: جیمین و یونگیییی بو از سمت شما ها میاد.....
جیمین: ولمون کنیدددد جیغغغغغ
( زارت)
( ترن هوایی تموم شد و همه پیاده شدن)
ات: یا الان اعتراف میکنید کی بود یا یه دور دیگه سوار میشیم.....
یونگی: نهههه...... باشه باشه من و جیمین بودیم....
بقیه: شتتتت.....
تهیونگ: ابرو نزاشتین برامون....
( دخترا داشتن از خنده جر میخوردن)
میرا: خب حاجی بریم اتاق فرار.....
ات: لازم نکرده..... الان بریم این دفعه اینا دیگه میرینن اونجا.....
ادامه اش تو کامنتا.....
۱۱.۴k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.