وقتی چلو چشمش با ...p2

وقتی چلو چشمش با ...p2
#سونگمین

میتونستن ببین که چقدر اعصبانیش کردی
=ات
×هوم؟
=پاشو باهات کار دارم..
نگاهتو دادی به سونگمین و با اخم ساختگی گفتی
×مگه نمیبینی دارم با هیونجین جونم حرف میزنم؟
لینو: ..جونت؟..
نگاهتو دادی به لینو
×اره!
سونگمین زود از دستت گرقت و بردت به اتاق گیم
× سون...
با برخود لبای سونگمین حرفت تو دهنت موند وحشیانه لباتو میبوسید انگار تشنه لبات بود
دستای گرمشو روی بدنت میکشید مخصوصا جاهایی که نباید بهش دست زد
بعد چند تا مک دیگه ازت جدا شد خمار بهت نگاه کرد
×سون..گمین..
=..ببینم تو .. از من خسته شدی؟*اروم
نزاشتی اشتباه فکر کنه و زود جوابشو دادی
×چی..نه نه..من..فقط میخواستم..حرصتو دربیارم..انتقام دیشب..رو..
سونگمین پوزخندی زد
=..خودت با پای خودت..دردسر باز کردی خانم کوچولو..
سونگمین میخواست لباشو روی لبات بزاره که صدایی شنیدین
چان:..اروم باش پسر..ا/ت..دلم برات میسوزه..(پوزخند )
فلیکس:..پسرا نظرتون چیه بریم..تا این دو مرغ عشق کنار هم باشن(پوزخند شیطونی
لینو؛موافقم
=شمااهااا..از کی اینجایید
هان:اوممم از وقتی که ... به جون لبای ا/ت افتادی
چانگبین:حتی عکسم گرفتیم
× یاااا..پاکش کننن
چانگبین:نوچچچ..
این گونه بود که تو و سونگمین دنبال پسرا افتادین و اخرش حسابی کتک خوردن 💅