سناریو اچ پی
درخواستی طولانی*
وقتی یه ازدواج اجباری داشتیم ولی ما اونارو خالصانه با عشق میپرستیم و اونا ازمون متنفرن و واضح بهمون میفهمونن که یکی دیگه رو دوست دارن ولی وقتی که باید اون دختری که دوسش داشتن توی موقعیتی مرگبار براشون فداکاری نمی کنه ولی ما جولوی چاقوی دشمنشون میریم و چاقو به ما می خوره و میوفتیم پایین و بیهوش میشیم:
هری: کلا نظرش در مورد عوض میشه و با خودش میگه ک اون واقعا در حقت بدی کرده اسمتو بلند داد میزنه و کنارت روی زمین میوفته
ا/تتتتت.... ح.حالت خوب میشه.. قول میدم
با استرس*
دراکو: کلمه ی <ننننننن> رو بلند داد میزنه و میدوعه سمتت و قبل اینکه بیوفتی میگیرتت و با دستش صورتتو نوازش میکنه و بغض میکنه
متیو: حالش بد میشه و آروم میگه: چرا؟ و وقتی داشتی میوفتاد میگیرتت و پرنسسی بغلت میکنه و میبره کنار و و ت راه فقط میگه دوستت دارم
تئو: عصبانی میشه اول طرفو جر میده و بعد میاد پیش ت و سرت رو بغل میکنه
ببخشید ا/ا.. میدونم اشتباه کردم ولی... من واقعا دوستت دارم
لورنزو/ریگولوس: میدوعه کنارت و ی ازت میپرسه خوبی ؟ ببخشید ... ببخشید باشه؟ میدونم حالت خوب میشه ولی بگو ک بخشیدیم ... ی چیزی بگوووو ا/تتت لطفاااا
تام: با وجود ایشون کسی نمیتونه بت چپ نگا کنه حتی اگه فقط مرگخوار باشی از راه دور هواتو داره چ برسه ی زنش( حتی ب اجبار)
ولی وقتی آسیب دیدی ب یکی از مرگخوارا گفت ک ببرند کنار و خودش حساب طرف رو رسید و آخرش اونو ت اتاقت و با دستش سرت رو نوازش کرد و آروم بوسه ای روی موهات زد
حمایت فرند؟؟؟؟
وقتی یه ازدواج اجباری داشتیم ولی ما اونارو خالصانه با عشق میپرستیم و اونا ازمون متنفرن و واضح بهمون میفهمونن که یکی دیگه رو دوست دارن ولی وقتی که باید اون دختری که دوسش داشتن توی موقعیتی مرگبار براشون فداکاری نمی کنه ولی ما جولوی چاقوی دشمنشون میریم و چاقو به ما می خوره و میوفتیم پایین و بیهوش میشیم:
هری: کلا نظرش در مورد عوض میشه و با خودش میگه ک اون واقعا در حقت بدی کرده اسمتو بلند داد میزنه و کنارت روی زمین میوفته
ا/تتتتت.... ح.حالت خوب میشه.. قول میدم
با استرس*
دراکو: کلمه ی <ننننننن> رو بلند داد میزنه و میدوعه سمتت و قبل اینکه بیوفتی میگیرتت و با دستش صورتتو نوازش میکنه و بغض میکنه
متیو: حالش بد میشه و آروم میگه: چرا؟ و وقتی داشتی میوفتاد میگیرتت و پرنسسی بغلت میکنه و میبره کنار و و ت راه فقط میگه دوستت دارم
تئو: عصبانی میشه اول طرفو جر میده و بعد میاد پیش ت و سرت رو بغل میکنه
ببخشید ا/ا.. میدونم اشتباه کردم ولی... من واقعا دوستت دارم
لورنزو/ریگولوس: میدوعه کنارت و ی ازت میپرسه خوبی ؟ ببخشید ... ببخشید باشه؟ میدونم حالت خوب میشه ولی بگو ک بخشیدیم ... ی چیزی بگوووو ا/تتت لطفاااا
تام: با وجود ایشون کسی نمیتونه بت چپ نگا کنه حتی اگه فقط مرگخوار باشی از راه دور هواتو داره چ برسه ی زنش( حتی ب اجبار)
ولی وقتی آسیب دیدی ب یکی از مرگخوارا گفت ک ببرند کنار و خودش حساب طرف رو رسید و آخرش اونو ت اتاقت و با دستش سرت رو نوازش کرد و آروم بوسه ای روی موهات زد
حمایت فرند؟؟؟؟
۱۴.۰k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.