رمان عشق یا خانواده پارت ۶۰
تهیونگ:ا/ت من عاشقتم
ا/ت:خب خب راستش تهیونگ کم کم من هم حس میکنم عاشقت شدم
تهیونگ: خوشحالم که این عشق یه طرفه نیست
ا/ت:من هم همین طور (که تلفن ا/ت زنگ زد)
ا/ت:الو
+:منم پدرت
ا/ت:کاری با هام داشتی؟
+:گفتم که امشب شام بیان خونه ی ما
ا/ت:نه نمیشه باید از تهیونگ بپرسم بعد (خیلی جدی)
تهیونگ:کیه؟
ا/ت:بابامه میگه شام بریم خونه ی اونا
تهیونگ:باشه بیا بریم
ا/ت:اما
تهیونگ:بیا بریم من کنارتم
ا/ت:باشه ما میایم
+:خوشحالم خداحافظ
ا/ت:خداحافظ
تهیونگ: نگران نباش من کنارتم
ل/ت:اوکی بیا حاضر شیم و بریم
تهیونگ:باشه
"ویو داخل ماشین از نظر ته ته "
میتونستم ببینم ا/ت چقدر استرس داره واسه همین دستم رو گذاشتم رو دستش
تهیونگ: من کنارتم بیب نگران نباش
ا/ت:میترسم با هام مثل همیشه رفتار کنه
تهیونگ: رفتار نمیکنه اگه هم کنه من کنارتم
ا/ت:ممنون ،ممنون که کنارمی
تهیونگ:من قرار نبود بهت ابراز علاقه کنم حالا که کردم باید پاش وایسم
"ویو بعد رسیدن به خونه"
ا/ت:خب دیگه رسیدیم(با استرس)
تهیونگ:بیا بریم ....داخل ....
ادامه دارد ...
ا/ت:خب خب راستش تهیونگ کم کم من هم حس میکنم عاشقت شدم
تهیونگ: خوشحالم که این عشق یه طرفه نیست
ا/ت:من هم همین طور (که تلفن ا/ت زنگ زد)
ا/ت:الو
+:منم پدرت
ا/ت:کاری با هام داشتی؟
+:گفتم که امشب شام بیان خونه ی ما
ا/ت:نه نمیشه باید از تهیونگ بپرسم بعد (خیلی جدی)
تهیونگ:کیه؟
ا/ت:بابامه میگه شام بریم خونه ی اونا
تهیونگ:باشه بیا بریم
ا/ت:اما
تهیونگ:بیا بریم من کنارتم
ا/ت:باشه ما میایم
+:خوشحالم خداحافظ
ا/ت:خداحافظ
تهیونگ: نگران نباش من کنارتم
ل/ت:اوکی بیا حاضر شیم و بریم
تهیونگ:باشه
"ویو داخل ماشین از نظر ته ته "
میتونستم ببینم ا/ت چقدر استرس داره واسه همین دستم رو گذاشتم رو دستش
تهیونگ: من کنارتم بیب نگران نباش
ا/ت:میترسم با هام مثل همیشه رفتار کنه
تهیونگ: رفتار نمیکنه اگه هم کنه من کنارتم
ا/ت:ممنون ،ممنون که کنارمی
تهیونگ:من قرار نبود بهت ابراز علاقه کنم حالا که کردم باید پاش وایسم
"ویو بعد رسیدن به خونه"
ا/ت:خب دیگه رسیدیم(با استرس)
تهیونگ:بیا بریم ....داخل ....
ادامه دارد ...
۹.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.