فیک سوکوکو p1
این اولین فیکی هست که دارم توی ویسگون می زارم امیدوارم خوشتون بیاد هنوز اسمی نداره اصلا اسمی بهتر از سوکوکو😂 خلاصه این فیک از جایی شروع میشه که چویا وارد مافیا شد دقیقا فردای ورودش به مافیا می خوام سعی کنم واقع گرایانه باشه و زیاد یائویی نشه
____________سوکوکو____________
ویو چویا
هنوز عصبی بودم اصلا نمی فهمیدم چی شد که کارم به اینجا کشیده شد وارد برج مافیا شدم موری سان ازم خواسته بود که برم پیشش با عصبانیت به جلو می رفتم اما می دونستم باید موقع حضور پیش موری سان آروم باشم
به جلوی در اتاق موری رسیدم و در زدم و در باز شد که با یک دختر موطلایی رو به رو شدم
دختر داد زد : من این لباس و نمی پوشم( کش دار بخونید)
موری:بیا دیگر الیس چان بیا بپوشش به خاطر من اگر بپوشی برات شیرینی می خرم
با تعجب داشتم به اون صحنه نگاه می کردم
گفتم: ببخشید انگار مزاحم شدم و زود در اتاق و بستم
با خودم گفتم اخه این چی بود من دیدم
می خواستم برم که فکر کردم دیدم بد میشه که موری سان همون موقع صدام کرد: چویا می تونی بیای داخل
بعد گفت خب زیاد کارت ندارم فقط تو زیر دست کویو سان هستی و بعد به خانمی با یک کیمونو و با موهای قرمز اشاره کرد و ادامه داد هر سوالی داشتی از اون بپرس
چویا: چشم
موری: مرخصی
کویو سان و من به بیرون اتاق رفتیم
کویو سان: خب اول از همه من تو را اینجا به چند نفر معرفی می کنم
و اون منو به تاچیهارا هیروتسو معرفی کرد
بعد منو برد به یک راهرو( واقعا برای منحرف های جمع متاسفم بزار برسه بعد فانتزیاتون را شروع کنید) با کلی در داخلش معلوم بود که یک چیزی شبیه خوابگاه هست
کویو سان: اینجا هم خوابگاه مافیا است توی این خوابگاه فقط مهبت داران هستند توی هر اتاق دو نفر هستند اتاقت اتاق شماره ۱۳ هست می تونی بری و وسایلت و بچینی مرخصی
چویا: چشم
رفتم سمت اتاق اعصابم خورد بود بیشتر از چهار دست لباس نداشم و همون ها را گذاشتم اونجا خودم و پرت کردم روی تخت دو تا تخت هر طرف اتاق بود اون یکی تخت معلوم بود برای یکی دیگر هست روی میز یک کتاب قرمز می دیدم، توجهم بهش جلب شد، خیلی اشنا می زد
که یک دفعه در باز شد
_________________اتمام پارت یک_________________
خب پارت یک تمام شد اگر ایده ای برای اسم داشتید بگید چون واقعا تنها کاری که بلد نیستم انتخاب اسمه و یک سوال دارم میشه بگید فیک و باید توی چه دسته ای قرار بدم؟
امیدوارم خوشتون اومده باشه♡♡♡
____________سوکوکو____________
ویو چویا
هنوز عصبی بودم اصلا نمی فهمیدم چی شد که کارم به اینجا کشیده شد وارد برج مافیا شدم موری سان ازم خواسته بود که برم پیشش با عصبانیت به جلو می رفتم اما می دونستم باید موقع حضور پیش موری سان آروم باشم
به جلوی در اتاق موری رسیدم و در زدم و در باز شد که با یک دختر موطلایی رو به رو شدم
دختر داد زد : من این لباس و نمی پوشم( کش دار بخونید)
موری:بیا دیگر الیس چان بیا بپوشش به خاطر من اگر بپوشی برات شیرینی می خرم
با تعجب داشتم به اون صحنه نگاه می کردم
گفتم: ببخشید انگار مزاحم شدم و زود در اتاق و بستم
با خودم گفتم اخه این چی بود من دیدم
می خواستم برم که فکر کردم دیدم بد میشه که موری سان همون موقع صدام کرد: چویا می تونی بیای داخل
بعد گفت خب زیاد کارت ندارم فقط تو زیر دست کویو سان هستی و بعد به خانمی با یک کیمونو و با موهای قرمز اشاره کرد و ادامه داد هر سوالی داشتی از اون بپرس
چویا: چشم
موری: مرخصی
کویو سان و من به بیرون اتاق رفتیم
کویو سان: خب اول از همه من تو را اینجا به چند نفر معرفی می کنم
و اون منو به تاچیهارا هیروتسو معرفی کرد
بعد منو برد به یک راهرو( واقعا برای منحرف های جمع متاسفم بزار برسه بعد فانتزیاتون را شروع کنید) با کلی در داخلش معلوم بود که یک چیزی شبیه خوابگاه هست
کویو سان: اینجا هم خوابگاه مافیا است توی این خوابگاه فقط مهبت داران هستند توی هر اتاق دو نفر هستند اتاقت اتاق شماره ۱۳ هست می تونی بری و وسایلت و بچینی مرخصی
چویا: چشم
رفتم سمت اتاق اعصابم خورد بود بیشتر از چهار دست لباس نداشم و همون ها را گذاشتم اونجا خودم و پرت کردم روی تخت دو تا تخت هر طرف اتاق بود اون یکی تخت معلوم بود برای یکی دیگر هست روی میز یک کتاب قرمز می دیدم، توجهم بهش جلب شد، خیلی اشنا می زد
که یک دفعه در باز شد
_________________اتمام پارت یک_________________
خب پارت یک تمام شد اگر ایده ای برای اسم داشتید بگید چون واقعا تنها کاری که بلد نیستم انتخاب اسمه و یک سوال دارم میشه بگید فیک و باید توی چه دسته ای قرار بدم؟
امیدوارم خوشتون اومده باشه♡♡♡
۱.۲k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.