جئون در مقابل ات رو گرفت و دهان ات رو بست
جئون در مقابل ات رو گرفت و دهان ات رو بست
اما چرا بیهوشش نکرد
چونکه میدونست ات دختری عه که به این سادگی ها بیهوش نمیشه
ات خیلی خونسرد وارد عمارت شد اما دهانش بسته بود
ات رو بردن به جهنم زیرین جئون
جایی که هرکی بره زنده نمیاد بیرون یا اگر بیاد ناقص العضو میاد بیرون
ات: (خنده) خنده میکرد اما خنده از ترس حماقت یا عصبی بودن
هیچکدوم ات از عبلح ای عه جئون خندش گرفته بود
مطمئنم میگید چرا عبلح (امید وارم درست نوشته باشم) چون به قول معروف ات بید ای نبود به این باد ها بلرزه
اره ات سختی های زیادی برای دختر بودن خود کشید اما ابن سختی ها اون رو به زنی قوی تر از هر مردی تبدیل کرد زنی حتی کسی جرئت نداشت نگاش کنه
پس جئون چرا اون رو برده کرد چرا
ات که میتونست فرار کند
ات فرار کرد چون میدانست فرار کند همه فکر میکنن ات ترسیده و جئون زیادی قدرتمند بوده و.... از جئون ترسبده
اما جئون بیچاره خبر نداره این شکنجه و زجر هایی که به ات میده ات روزی بدتر انتقام میگرید
خب بگذریم و وارد داستان شویم
جئون وارد زیر زمین شد
وشلاقی خیلی نازک ای رو برداشت
عجیب بود دست و پاهای ات باز بود چرا نرفت؟
جئون: یه سوال میپرسم حواب بده
چرا نرفتی با اینکه دستات باز بود فرار نکردی
ات: جون اکر فرار میکردم با عالم و ادم میگفتی که کیم ات مشهور از دست جئون بدبخت فرار کرد
جئون: فکر کنم فکرت درست بود
اما چرا بیهوشش نکرد
چونکه میدونست ات دختری عه که به این سادگی ها بیهوش نمیشه
ات خیلی خونسرد وارد عمارت شد اما دهانش بسته بود
ات رو بردن به جهنم زیرین جئون
جایی که هرکی بره زنده نمیاد بیرون یا اگر بیاد ناقص العضو میاد بیرون
ات: (خنده) خنده میکرد اما خنده از ترس حماقت یا عصبی بودن
هیچکدوم ات از عبلح ای عه جئون خندش گرفته بود
مطمئنم میگید چرا عبلح (امید وارم درست نوشته باشم) چون به قول معروف ات بید ای نبود به این باد ها بلرزه
اره ات سختی های زیادی برای دختر بودن خود کشید اما ابن سختی ها اون رو به زنی قوی تر از هر مردی تبدیل کرد زنی حتی کسی جرئت نداشت نگاش کنه
پس جئون چرا اون رو برده کرد چرا
ات که میتونست فرار کند
ات فرار کرد چون میدانست فرار کند همه فکر میکنن ات ترسیده و جئون زیادی قدرتمند بوده و.... از جئون ترسبده
اما جئون بیچاره خبر نداره این شکنجه و زجر هایی که به ات میده ات روزی بدتر انتقام میگرید
خب بگذریم و وارد داستان شویم
جئون وارد زیر زمین شد
وشلاقی خیلی نازک ای رو برداشت
عجیب بود دست و پاهای ات باز بود چرا نرفت؟
جئون: یه سوال میپرسم حواب بده
چرا نرفتی با اینکه دستات باز بود فرار نکردی
ات: جون اکر فرار میکردم با عالم و ادم میگفتی که کیم ات مشهور از دست جئون بدبخت فرار کرد
جئون: فکر کنم فکرت درست بود
۵.۷k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.