منشه من چشه
منشه من چشه
پارت ۸
ویو آت
صب از خاب بلند شدم نگا گوشیم کردم ساعت ۸ بود
گذاشتم کنار گوشیم رو برگشتم سمت تهیونگ
خیلی کیوت خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم
خاستم بلند شم ک
دستمو کشید سمت خودش و افتادم تو بغلش
+ بیدار بودی؟
_چطور میتونم وقتی تو کنارمی بخابم؟
+ عههه لوس نشو دیگه
بلند شد و گفت
_من لوسم ( با قیافه کیوت)
+ باورم نمیشه تو همون کیم تهیونگی هستی ک همه ی کارمندا ازش میترسن
_واقعا؟
+ اره
_ خوب مشکل نیست باور کن
+ لوس
_خودتی
+ باشه باشه
بلند شو دیر شده
_باشه
+ من برم ی دوش بگیرم بیام
_باشه
بعد اینکه من از اتاق رفتم بیرون فهمیدم تهیونگ هم رفته دوش بگیره
رفتم سمت اتاقم لباسی رو ک میخواستم در آوردم و کنار گذاشتم رفتم حموم
ویو بعد از حموم
لباسام رو پوشیده بودم
ولی چون لباسام رو روی مایو پوشیده بودم ی خورده اذیت میشدم ولی خو اینطوری بهتره
موهام رو دم اسبی بالا بستم چون موهای لخت و بلندی داشتم خیلی خوشگل شده بود
چون داشتیم میرفتیم ساحل فق ضدآفتاب زدم
و رفتم بیرون
در اتاق ته وایسادم در زدم
_بیا داخل
+ آمدم
جون چ خوشگل شدی
_عجب
+ چیه خوب
_ جامون عوض شد
+ 😂😂
_ خوب ول اینا
امروز قراره با بچه ها بریم ساحل درسته؟
+ اره
_تو هم قطعا مایو پوشیدی درسته؟
+ اره
_ خوب لباست رو در بیار ببینم چ چیزی پوشیدی
+ جاننن؟
_ میگم لباست رو در بیار
+ چرااا
_ میخام ببینم چی پوشیدی
+ بعدا میبینی
_ خو خوبه خودت میدونی بلخره میخام ببینم پس در بیار
+ باشه حتما
آمد نزدیکم بلندم کرد و پرتم کرد روی تخت
دستش رو میکشید روی شلوارم و ب چشمام نگا میکرد
_ پس بند داره؟
+ اره
خوب بسه دیگه بریم ی چیز بخوریم بیریم
_باشه
رفتیم پایین دوتای دوتا نودل خوردیم و رفتیم سمت ساحل
همه ی کارمندا اونجا بودن
+ ته من میرم پیش دخترا
_باشه
وایسااا
الان چی گفتی؟
+ گفتم میرم پیش دخترا
_ ننن کلمه قبلش
+ ته
_ ی بارررر دیگه بگو میخام ظبتش کنم
+ ععهه این چ کاریه زشته
_ایشش
+ باییی
_منتظرتم با
+ باشه
رفتم پیش دخترا
حالا وقته رو نمایی تمام چیز های ک تا الان نگه هشون داشته بودم تا کسی نبینه
رفتم داخل یکی از کانکس ها
لباسم رو در آوردم و ی پارچه ک اونجا افتاده بود دور خودم کردم کتونی هام رو در آوردم و ی دمپایی ک کلا شیشه ای بود پا کردم و دویدم سمت ماشین ته
لباسام با کفشام رو گذاشتم و با آرامش تمام داشتم بر میگشتم وقتی مطمعن شدم ته داره نگام میکنه پارچه رو انداختم دور
قیافش خیلی باحال بود داشت با تعجب نگام میکرد موهام ک دم اسبی بسته بودم داشتم باز میکردم
با نگا های خیره ی ته بقیه هم برگشتن و داشتن نگا میکردن منم خیلی با ناز موهام رو باز کردم و داشتم با دستام مرطبشون میکردم
از طرز. نگا کردنشون معلوم بود ک کارم کار ساز شده
تمام
پارت ۸
ویو آت
صب از خاب بلند شدم نگا گوشیم کردم ساعت ۸ بود
گذاشتم کنار گوشیم رو برگشتم سمت تهیونگ
خیلی کیوت خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم
خاستم بلند شم ک
دستمو کشید سمت خودش و افتادم تو بغلش
+ بیدار بودی؟
_چطور میتونم وقتی تو کنارمی بخابم؟
+ عههه لوس نشو دیگه
بلند شد و گفت
_من لوسم ( با قیافه کیوت)
+ باورم نمیشه تو همون کیم تهیونگی هستی ک همه ی کارمندا ازش میترسن
_واقعا؟
+ اره
_ خوب مشکل نیست باور کن
+ لوس
_خودتی
+ باشه باشه
بلند شو دیر شده
_باشه
+ من برم ی دوش بگیرم بیام
_باشه
بعد اینکه من از اتاق رفتم بیرون فهمیدم تهیونگ هم رفته دوش بگیره
رفتم سمت اتاقم لباسی رو ک میخواستم در آوردم و کنار گذاشتم رفتم حموم
ویو بعد از حموم
لباسام رو پوشیده بودم
ولی چون لباسام رو روی مایو پوشیده بودم ی خورده اذیت میشدم ولی خو اینطوری بهتره
موهام رو دم اسبی بالا بستم چون موهای لخت و بلندی داشتم خیلی خوشگل شده بود
چون داشتیم میرفتیم ساحل فق ضدآفتاب زدم
و رفتم بیرون
در اتاق ته وایسادم در زدم
_بیا داخل
+ آمدم
جون چ خوشگل شدی
_عجب
+ چیه خوب
_ جامون عوض شد
+ 😂😂
_ خوب ول اینا
امروز قراره با بچه ها بریم ساحل درسته؟
+ اره
_تو هم قطعا مایو پوشیدی درسته؟
+ اره
_ خوب لباست رو در بیار ببینم چ چیزی پوشیدی
+ جاننن؟
_ میگم لباست رو در بیار
+ چرااا
_ میخام ببینم چی پوشیدی
+ بعدا میبینی
_ خو خوبه خودت میدونی بلخره میخام ببینم پس در بیار
+ باشه حتما
آمد نزدیکم بلندم کرد و پرتم کرد روی تخت
دستش رو میکشید روی شلوارم و ب چشمام نگا میکرد
_ پس بند داره؟
+ اره
خوب بسه دیگه بریم ی چیز بخوریم بیریم
_باشه
رفتیم پایین دوتای دوتا نودل خوردیم و رفتیم سمت ساحل
همه ی کارمندا اونجا بودن
+ ته من میرم پیش دخترا
_باشه
وایسااا
الان چی گفتی؟
+ گفتم میرم پیش دخترا
_ ننن کلمه قبلش
+ ته
_ ی بارررر دیگه بگو میخام ظبتش کنم
+ ععهه این چ کاریه زشته
_ایشش
+ باییی
_منتظرتم با
+ باشه
رفتم پیش دخترا
حالا وقته رو نمایی تمام چیز های ک تا الان نگه هشون داشته بودم تا کسی نبینه
رفتم داخل یکی از کانکس ها
لباسم رو در آوردم و ی پارچه ک اونجا افتاده بود دور خودم کردم کتونی هام رو در آوردم و ی دمپایی ک کلا شیشه ای بود پا کردم و دویدم سمت ماشین ته
لباسام با کفشام رو گذاشتم و با آرامش تمام داشتم بر میگشتم وقتی مطمعن شدم ته داره نگام میکنه پارچه رو انداختم دور
قیافش خیلی باحال بود داشت با تعجب نگام میکرد موهام ک دم اسبی بسته بودم داشتم باز میکردم
با نگا های خیره ی ته بقیه هم برگشتن و داشتن نگا میکردن منم خیلی با ناز موهام رو باز کردم و داشتم با دستام مرطبشون میکردم
از طرز. نگا کردنشون معلوم بود ک کارم کار ساز شده
تمام
۱۷۱
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.