part: 79
یونجی: توام نباید ی جوونو پیر کنی پارک هاناااااا
هانا: تو خودت پیری اونی به من چه
دیگ جفتمون از دیوییدن خسته شده بودیم پس جز خنده به حرفم کاری نکرد
بعد اینکه 2ساعت بازی کردیم دراخر تصمیم گرفتیم با اهنگای رندوم برقصیم
و اولین نفر منو انداختن جلو
هانا: جان جدتون اهنگ زیاد سختی نباشه
یون کیونگ: اهنگ رندومه دیگ دست ما نیس که
هانا: عوامل پشت صحنه لطفا خواهش میکنم ی اهنگ اسون بزارین
موجی از صدای خنده گوشای همرو پر کرد
با پخش شدن اهنگ رقصیدنو شروع کردم(اسلاید1) وقتی دنسم تموم شد از خستگی رو زمین نشستم و با نفس نفس روبه یون کیونگ گفتم
_هییی اونی اون بطری ابمو بده
بعد گرفتن بطری از دست یون کیونگ نشستم رو زمین و پاهامو دراز کردم
دنسای مختلفیو رفتیم هم گروهی و هم تک نفره
سوهی: من اولین بار که اودیشن دادم چون فک میکردن کره ای نیستم ردم کردن
همه: 😂
یونجی: اخه چطورررر
سوهی: نمیدونممم
هانا: حالا چطور قبول شدی
سوهی: بعد چن ماه دوباره....
حرف سوهی با صدای برخورد کسی با زمین نصفه موند سمت صدا برگشتیم صدای جیغ داد زیادی فضارو گرفته بود و با وقتی لونارو رو زمین دیدم پاهام خود به خود به طرفش کشیده شد
یونجی: لوناا لونا بیدارشو
یونجی داش صداش میزد و مام با ترس منتظر ریکشنی از لونا بودیم ولی نه حتی پلکاشم تکون نخورد
یکی از استف ها سریع خودشو رسوند و لونارو بغل کرد و برد بک استیج مام دنبالش رفتیم لونارو گذاش رو کاناپه تا دکتر معاینش کنه
هانا: تو خودت پیری اونی به من چه
دیگ جفتمون از دیوییدن خسته شده بودیم پس جز خنده به حرفم کاری نکرد
بعد اینکه 2ساعت بازی کردیم دراخر تصمیم گرفتیم با اهنگای رندوم برقصیم
و اولین نفر منو انداختن جلو
هانا: جان جدتون اهنگ زیاد سختی نباشه
یون کیونگ: اهنگ رندومه دیگ دست ما نیس که
هانا: عوامل پشت صحنه لطفا خواهش میکنم ی اهنگ اسون بزارین
موجی از صدای خنده گوشای همرو پر کرد
با پخش شدن اهنگ رقصیدنو شروع کردم(اسلاید1) وقتی دنسم تموم شد از خستگی رو زمین نشستم و با نفس نفس روبه یون کیونگ گفتم
_هییی اونی اون بطری ابمو بده
بعد گرفتن بطری از دست یون کیونگ نشستم رو زمین و پاهامو دراز کردم
دنسای مختلفیو رفتیم هم گروهی و هم تک نفره
سوهی: من اولین بار که اودیشن دادم چون فک میکردن کره ای نیستم ردم کردن
همه: 😂
یونجی: اخه چطورررر
سوهی: نمیدونممم
هانا: حالا چطور قبول شدی
سوهی: بعد چن ماه دوباره....
حرف سوهی با صدای برخورد کسی با زمین نصفه موند سمت صدا برگشتیم صدای جیغ داد زیادی فضارو گرفته بود و با وقتی لونارو رو زمین دیدم پاهام خود به خود به طرفش کشیده شد
یونجی: لوناا لونا بیدارشو
یونجی داش صداش میزد و مام با ترس منتظر ریکشنی از لونا بودیم ولی نه حتی پلکاشم تکون نخورد
یکی از استف ها سریع خودشو رسوند و لونارو بغل کرد و برد بک استیج مام دنبالش رفتیم لونارو گذاش رو کاناپه تا دکتر معاینش کنه
۶.۶k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲