پارت ۷۷
پارت ۷۷
ویو ته
-من اصلا نمیفهمم . یعنی چی ؟ تهیونگ که خواهر نداره . قضیه این جسد چیه؟
نامجون : خیلی خیلی عجیبه .
لارا : ش...شاید یکی میخواد...سر به سر اون بزاره!
شوگا :خیلی احتمالش کمه که سرکاری باشه یا اشتباه گرفته باشن... اصن ما نمیدونیم کار کی یا کیا هست . (لحن تعجبی)
همه تعجب کرده بودن . خب حقم داشتیم . قضیه خیلی عجیب بود
کوک منو گذاشت رو زمین و بعد یکم فکر کردن با یه لحن خاصی گفت
-...باید بریم اون بالا.
همه : چی!!!
-اونجا رو نگاه کنید ، اون بالا یه چیزی هست ، باید بریم اون بالا تا ببینیم چی شده
جین : هی اونجا رو ... طنابه؟!(تعجب)
همه رد نگاهش رو گرفتیم و رسیدیم به نرده بون طنابی کنار درخت
-هوممممممم این خیلی احتمال حرفای لارا رو بالا میبره که سرکاری باشه .
نامجون : نمیتونیم ریسک کنیم ؛ این احتمال رو هم داره که تله باشه
جیهوپ : هر...هرچی هم که هست فعلا بیاد بریم .
جین : راست میگه دیگه برید بالا ببینیم چجوریه!
تهیونگ : برید بالا ببینیم؟؟ شما احیاناً نمیخوای بیای پایین ؟
جین : خیر . سوالی هست ؟(نگاه به همه)
شوگا : بابا بیاید بریم دیگههههه(قر قر)
همینطور به حرکات بچه ها میخندیدم که تک به تک بچه ها رفتن بالا .
اول جیهوپ با لرز رفت ، بعد جیمین ، بعد من ، بعد لارا ، بعد نامجون و جین ، بعد هم شوگا و کوک
برگشتیم سمت رو به رو که دوباره اون جنازه رو دیدم ؛ هنوزم تعجب کرده بودم
+آهای آخخخخ خدا(چشماش رو گرفت)
جیمین : هیییییی لاراااااا(بلند)
همه مون نگاهمون رفت سمت لارا
شوگا : چیکار میکنی؟!!
لارا : دو دقیقه زبون به دهن بگیرید ، این اصن جنازه نیست !!
همه : چیییی
لارا : ببینید ، این عروسکه. ایششش چه بیریخته . زُمُخت /:
همه داشتیم با بهت نگاه میکردیم به عروسک جلو پای لارا که با صدای پشتمون برگشتیم
یه راه روی تاریک جلو رو مون بود ..
این چه چیزیه آخه؟
+ بچه ها بیاید بریم پایین . شاید واقعا تله است (ترس)
-نه بیاید بریم
+کوکککک نه
-آره
+نه!
شوگا : واییییی بسه . .
ویو ته
-من اصلا نمیفهمم . یعنی چی ؟ تهیونگ که خواهر نداره . قضیه این جسد چیه؟
نامجون : خیلی خیلی عجیبه .
لارا : ش...شاید یکی میخواد...سر به سر اون بزاره!
شوگا :خیلی احتمالش کمه که سرکاری باشه یا اشتباه گرفته باشن... اصن ما نمیدونیم کار کی یا کیا هست . (لحن تعجبی)
همه تعجب کرده بودن . خب حقم داشتیم . قضیه خیلی عجیب بود
کوک منو گذاشت رو زمین و بعد یکم فکر کردن با یه لحن خاصی گفت
-...باید بریم اون بالا.
همه : چی!!!
-اونجا رو نگاه کنید ، اون بالا یه چیزی هست ، باید بریم اون بالا تا ببینیم چی شده
جین : هی اونجا رو ... طنابه؟!(تعجب)
همه رد نگاهش رو گرفتیم و رسیدیم به نرده بون طنابی کنار درخت
-هوممممممم این خیلی احتمال حرفای لارا رو بالا میبره که سرکاری باشه .
نامجون : نمیتونیم ریسک کنیم ؛ این احتمال رو هم داره که تله باشه
جیهوپ : هر...هرچی هم که هست فعلا بیاد بریم .
جین : راست میگه دیگه برید بالا ببینیم چجوریه!
تهیونگ : برید بالا ببینیم؟؟ شما احیاناً نمیخوای بیای پایین ؟
جین : خیر . سوالی هست ؟(نگاه به همه)
شوگا : بابا بیاید بریم دیگههههه(قر قر)
همینطور به حرکات بچه ها میخندیدم که تک به تک بچه ها رفتن بالا .
اول جیهوپ با لرز رفت ، بعد جیمین ، بعد من ، بعد لارا ، بعد نامجون و جین ، بعد هم شوگا و کوک
برگشتیم سمت رو به رو که دوباره اون جنازه رو دیدم ؛ هنوزم تعجب کرده بودم
+آهای آخخخخ خدا(چشماش رو گرفت)
جیمین : هیییییی لاراااااا(بلند)
همه مون نگاهمون رفت سمت لارا
شوگا : چیکار میکنی؟!!
لارا : دو دقیقه زبون به دهن بگیرید ، این اصن جنازه نیست !!
همه : چیییی
لارا : ببینید ، این عروسکه. ایششش چه بیریخته . زُمُخت /:
همه داشتیم با بهت نگاه میکردیم به عروسک جلو پای لارا که با صدای پشتمون برگشتیم
یه راه روی تاریک جلو رو مون بود ..
این چه چیزیه آخه؟
+ بچه ها بیاید بریم پایین . شاید واقعا تله است (ترس)
-نه بیاید بریم
+کوکککک نه
-آره
+نه!
شوگا : واییییی بسه . .
۱.۷k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.