دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۵۵
(فردا)
arslwn
ساعت ۲ بود تو پارک نشسته بودم منتظر دیانا بودم
بالاخره اومد
دیانا : سلام ببخشید دیر شد(نفس نفس)
ارسلان : اشکال ندارع
بشین کارتو بگو
کار دارم باید برم
دیانا : ببین میخاستم یچیزی بهت بگم
ارسلان : چی
دیانا : ببین من...
ارسلان : تو چی
دیانا: ببین من
ارسلان: میشه بگی
دیانا : م.م.من معذرت میخام
ارسلان : بابت ؟؟؟
دیانا : تهمتی که بهت زدم
ارسلان : باشه
دیانا : بخشیدی ینی
ارسلان : ارع
دیانا : میتونی شب بیای خونه من
با هم باشیم
ارسلان: باشه میام
الان کار دارم باید برم
شب همو میبینم
دیانا : باشه فعلا
ارسلان : فعلا
دیانا رف
تصمیم گرفته بودم اون ماجرارو ول کنم
حالا یچیزی گفتن ولی خو منم نمیتونم ببخشمشون ولی فراموشش میکنم
رفتم سمت ماشین
امیر : چی گف
ارسلان: هیچی معذرت خواهی کرد و برا شب دعوت کرد
امیر : ارع آتوسا هم زنگ زد گف دیانا دعوتمون کرده
ارسلان: باز خوبه شب تو هسی
امیر : الان بریم دکتر
ارسلان : فردا...
امیر : نه
ارسلان : هوففف بریم
رسیدیم بیمارستان
رفتم اسکن ریه
منتظر موندم تا جوابش بیاد
"چند دیقه بعد"
ارسلان : بالاخره جوابش اومد رفتیم پیش دکتر
دکتر : سلام بفرمایید
امیر : سلام آقای دکتر
دکتر : جواب اسکن اومد
امیر : بله
دکتر : بدید من
امیر : بفرمایید
دکتر : اممممم....متاسفانه جواب خوبی نشون نمیده
امیر : چیشده
دکتر : متاسفانه...
ادامه دارد...
پارت ۵۵
(فردا)
arslwn
ساعت ۲ بود تو پارک نشسته بودم منتظر دیانا بودم
بالاخره اومد
دیانا : سلام ببخشید دیر شد(نفس نفس)
ارسلان : اشکال ندارع
بشین کارتو بگو
کار دارم باید برم
دیانا : ببین میخاستم یچیزی بهت بگم
ارسلان : چی
دیانا : ببین من...
ارسلان : تو چی
دیانا: ببین من
ارسلان: میشه بگی
دیانا : م.م.من معذرت میخام
ارسلان : بابت ؟؟؟
دیانا : تهمتی که بهت زدم
ارسلان : باشه
دیانا : بخشیدی ینی
ارسلان : ارع
دیانا : میتونی شب بیای خونه من
با هم باشیم
ارسلان: باشه میام
الان کار دارم باید برم
شب همو میبینم
دیانا : باشه فعلا
ارسلان : فعلا
دیانا رف
تصمیم گرفته بودم اون ماجرارو ول کنم
حالا یچیزی گفتن ولی خو منم نمیتونم ببخشمشون ولی فراموشش میکنم
رفتم سمت ماشین
امیر : چی گف
ارسلان: هیچی معذرت خواهی کرد و برا شب دعوت کرد
امیر : ارع آتوسا هم زنگ زد گف دیانا دعوتمون کرده
ارسلان: باز خوبه شب تو هسی
امیر : الان بریم دکتر
ارسلان : فردا...
امیر : نه
ارسلان : هوففف بریم
رسیدیم بیمارستان
رفتم اسکن ریه
منتظر موندم تا جوابش بیاد
"چند دیقه بعد"
ارسلان : بالاخره جوابش اومد رفتیم پیش دکتر
دکتر : سلام بفرمایید
امیر : سلام آقای دکتر
دکتر : جواب اسکن اومد
امیر : بله
دکتر : بدید من
امیر : بفرمایید
دکتر : اممممم....متاسفانه جواب خوبی نشون نمیده
امیر : چیشده
دکتر : متاسفانه...
ادامه دارد...
۴۷۷
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.