عشق طولانی
ات: بیدار شدم که دیدم ساعت ۶ و نیم و ۷ نیم مهمونی شروع میشه رفتم تو اتاقم و لباسم و پوشیدم و موهامو اتو کشیدم و انداختم پشتم شروع کردم میکاپ کردن کارم تموم شد رفتم پایین سر گوشیم که زنگ خونه خورد و رفتم باز کردم دیدم
کوک: بیدار شدم دیدم ساعت ساعت ۷ و ۷ نیم مهونیه رفتم یه دوش یه ربعی گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و شونه کردم و لباس مورد نظرمو پوشیدم و رفتم پایین سوییچ ماشین برداشتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت خونه ی ات رسیدم و رفتم در خونه و زنگ زدم
ات: اماده نشسته بودم و منتظر کوک بودم به این فکر میکنم چرا انقدر با یه ایدل انقدر صمیمی ام
تو افکار خودم بودم که زنگ خونه زده شد رفتم درو باز کردم و دیدم کوک بود از حق نگذریم خیلی کراش و خوشگل شده بود
کوک: وقتی اومد درو باز کردم وقتی دیدمش باورم نمیشد خیلی خوشگل شده بود که با صدای ات از افکارم اومدم بیرون بریم مادمازل
ات: از مدل صحبتش خندم گرفت بریم رفتیم نشستیم و راه افتادیم
ایو: از خواب بیدار شدم ساعت ۷ بود و یه دوش یه ربعی گرفتم و و اودم بیرون و زود لباسمو پوشیدم و یه میکاپ ساده کردمو رفتم پایین سوییچ ماشین برداشتم و راه افتادم سمت خونه ی هانا مینا
هانا: کارام تموم شد و دیدم ساعت ۷ و مینا رو بیدار کردم و رفتم تو اتاقم لباس مورد نظرم رو پوشیدم و رفتم پایین تا مینا بیاد
مینا: هانا از خواب بیدارم کرد رفتم و یه دوش یه ربعی گرفتم و لباسمو پوشیدم و میکاپ کردم و رفتم پایین که هم زمان ایو هم اومد و راه افتادیم
جیهوپ: از خواب بیدار شدم ساعت ۷ بود و ۷ نیم مهمونی بود یه دوش یه ربعی گرفتم و لباسو پوشیدم و رفتم پایین که همه بودن و اونام اماده بودن بچه ها برای چی این مهمونی رو راه انداختیم؟
تهیونگ: خب چیزه چیزه
۱۳ تا لایک و ۱۳ تا کامنت😊
کوک: بیدار شدم دیدم ساعت ساعت ۷ و ۷ نیم مهونیه رفتم یه دوش یه ربعی گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و شونه کردم و لباس مورد نظرمو پوشیدم و رفتم پایین سوییچ ماشین برداشتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت خونه ی ات رسیدم و رفتم در خونه و زنگ زدم
ات: اماده نشسته بودم و منتظر کوک بودم به این فکر میکنم چرا انقدر با یه ایدل انقدر صمیمی ام
تو افکار خودم بودم که زنگ خونه زده شد رفتم درو باز کردم و دیدم کوک بود از حق نگذریم خیلی کراش و خوشگل شده بود
کوک: وقتی اومد درو باز کردم وقتی دیدمش باورم نمیشد خیلی خوشگل شده بود که با صدای ات از افکارم اومدم بیرون بریم مادمازل
ات: از مدل صحبتش خندم گرفت بریم رفتیم نشستیم و راه افتادیم
ایو: از خواب بیدار شدم ساعت ۷ بود و یه دوش یه ربعی گرفتم و و اودم بیرون و زود لباسمو پوشیدم و یه میکاپ ساده کردمو رفتم پایین سوییچ ماشین برداشتم و راه افتادم سمت خونه ی هانا مینا
هانا: کارام تموم شد و دیدم ساعت ۷ و مینا رو بیدار کردم و رفتم تو اتاقم لباس مورد نظرم رو پوشیدم و رفتم پایین تا مینا بیاد
مینا: هانا از خواب بیدارم کرد رفتم و یه دوش یه ربعی گرفتم و لباسمو پوشیدم و میکاپ کردم و رفتم پایین که هم زمان ایو هم اومد و راه افتادیم
جیهوپ: از خواب بیدار شدم ساعت ۷ بود و ۷ نیم مهمونی بود یه دوش یه ربعی گرفتم و لباسو پوشیدم و رفتم پایین که همه بودن و اونام اماده بودن بچه ها برای چی این مهمونی رو راه انداختیم؟
تهیونگ: خب چیزه چیزه
۱۳ تا لایک و ۱۳ تا کامنت😊
۸۶.۵k
۳۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.