پارت یک شکار مرگ 🔪🖤

داشتم میرفتم سمت خونه هیون با دوستم حرف میزدم هم زمان رانندگی میکردم
+هیون پسر خیلی خوبیه حتما امشب ازم خواستگاری می‌کنه
@اره شنیدم به یانگ گفته میخواد حلقه بخره
+توی پوست خودم نمیگنجم
@ا/ت سنگین رفتار کن جلوش یه دفعه وا ندی
+ باشه بابا باشهههه
@ آفرین دختر خب دیگه من برم شام درست کنم بدجور گشنمه.
+ باشه خدافظ
@خدافظ
فکر کنم یکم دیر برسم
داشتی رانندگی میکردی چشت افتاد تو آینه یه ماشین مشکی پشت داشت میومد‌
اه دارم میترسم
پام گذاشتم رو گاز داشتم سرعتم بیشتر شد که سرعت اون ماشین کوفتی هم بیشتر شد به دفعه از بغل زد بهم جیغ زدم تلاش کردم ازش دور شم دوباره زد بهم چپ کردم
بیهوش شدم سرم داشت گیج می‌رفت گوشه چشمم باز کردم داشتن چیکار میکردن باهام
صدای یه پسر بود
&رئیس چیکارش کنیم
_ بکشیدش اه لعنتی پلیس ولش کنین بریم
خیلی سردم بود رو زمین خونی با لباسای پاره افتاده بودم پلیسا بالای سرم دیدم دوباره بیهوش شدم
یه صدای کوفتی همه جارو پر کرده بود نور میزد تو چشم
که .......
با اینکه لایکا به اندازه کافی نبود ولی شروعش کردم امیدوارم خوشتون بیاد 💜💜 عکس ماشینم گذاشتم اسلاید بعد