پارت4
#پارت4
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
جرعه ای از قهوه امو نوشیدم و داشتم به دختر بچه ای که برده بودم فک میکردم ، سرگرمی خوبی میتونست باشه....
یه مدت باهاش عشق و حال میکنم و بعدش پسش میدم به بابای بی غیرتش
ولی نه چرا پسش بدم؟؟!!
اون دیگه مال من بود!! هرکاری که دلم بخواد میتونم باهاش انجام بدم
با فکرای شیطانی که توی سرم میچرخید لبخندی زدم...
پنچ دقیقه بعد جمشید رسید و وارد خونه شد
+ آقا آوردمش
_ کجاست؟
+ پشت در وایستاده هرکاری میکنم نمیاد تو....
_ بیارش داخل
جمشید به سمت در رفت و بعد از یک دقیقه با دختر ریزه میزه ای وارد شد
دختره سرش پایین بود که جمشید گفت:
+ سلام کن به آقا!
دختره سلام زیر لبی گفت که صداشو به زور شنیدم
به جمشید اشاره ای زدم تا مرخص شه
شالِ صورتی سرش بود و مشغول ور رفتن با ریشه های اون بود
_ اسمت چیه دختر جون؟
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
جرعه ای از قهوه امو نوشیدم و داشتم به دختر بچه ای که برده بودم فک میکردم ، سرگرمی خوبی میتونست باشه....
یه مدت باهاش عشق و حال میکنم و بعدش پسش میدم به بابای بی غیرتش
ولی نه چرا پسش بدم؟؟!!
اون دیگه مال من بود!! هرکاری که دلم بخواد میتونم باهاش انجام بدم
با فکرای شیطانی که توی سرم میچرخید لبخندی زدم...
پنچ دقیقه بعد جمشید رسید و وارد خونه شد
+ آقا آوردمش
_ کجاست؟
+ پشت در وایستاده هرکاری میکنم نمیاد تو....
_ بیارش داخل
جمشید به سمت در رفت و بعد از یک دقیقه با دختر ریزه میزه ای وارد شد
دختره سرش پایین بود که جمشید گفت:
+ سلام کن به آقا!
دختره سلام زیر لبی گفت که صداشو به زور شنیدم
به جمشید اشاره ای زدم تا مرخص شه
شالِ صورتی سرش بود و مشغول ور رفتن با ریشه های اون بود
_ اسمت چیه دختر جون؟
۳.۶k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.