🎃🃏Daddy🃏🎃○●suga●○p.۴*اخر
از این کارای ا/ت که تمام سکس رو تحت کنترلش میگرفت غرق لذت میشد و همین دلیلی بود که هیچوقت از رابطه باهاش خسته نمیشد و برعکس به وجد میومد
حفره ی داغ و تنگش ، بهتر از تصورش بود و حسابی مغزشو درگیر کرده بود
اگه این به اوج رسیدنای لعنتی نبود ، این دو تا زوج پرانرژی تا خود صبح بدون مکث ادامش میدادن ولی هردوشون از سر لذت به کام میرسیدن
سرشو کنار گوش یونگی قرار داد و نفس های داد و ناله های کوتاه بلندش رو خالی میکرد و این یونگی رو دیوونه تر میکرد
آب دهنش رو به سختی قورت داد و سرشو به پشتی صندلی تکیه داد و ناله ی مردونه ایی کرد
-اوه..آآه..فاک
اسپنکی به باسنش زد و دو لپش رو تو دست گرفت و ضربه هارو تند تر کرد
+آهههه یونگییی
سرش رو تو گردن یونگی فرو برد و با جیغ کوتاهی ارضا شد..
با حس گرمای کام ا/ت ، به خودش لرزید و با غرش مردونه ایی داخل ا/ت خالی کرد
نفس نفس میزد و صورتش عرق کرده بود
دستی روی موهای ا/ت کشید
-هوم..عالی بودی کیتن
با خنده گردن یونگی رو بوسید
+توهم ددی
زبونی روی لبش کشید
-میدونی که این حاضر جوابیا برات خوب نیست؟
+مثلا چی میشه؟
-مثلا باید تا صبح اینکارو ادامه بدیم
انگشتشو و خط فک یونگی کشید
+تنبیه های تو همیشه منو وسوسه میکنه ددی
سری از تاسف تکون داد و شونه ی ا/ت رو بوسید
-کاش فردا که نتونستی راه بری این حرفو یادت بمونه بیبیِ شیطون من
حفره ی داغ و تنگش ، بهتر از تصورش بود و حسابی مغزشو درگیر کرده بود
اگه این به اوج رسیدنای لعنتی نبود ، این دو تا زوج پرانرژی تا خود صبح بدون مکث ادامش میدادن ولی هردوشون از سر لذت به کام میرسیدن
سرشو کنار گوش یونگی قرار داد و نفس های داد و ناله های کوتاه بلندش رو خالی میکرد و این یونگی رو دیوونه تر میکرد
آب دهنش رو به سختی قورت داد و سرشو به پشتی صندلی تکیه داد و ناله ی مردونه ایی کرد
-اوه..آآه..فاک
اسپنکی به باسنش زد و دو لپش رو تو دست گرفت و ضربه هارو تند تر کرد
+آهههه یونگییی
سرش رو تو گردن یونگی فرو برد و با جیغ کوتاهی ارضا شد..
با حس گرمای کام ا/ت ، به خودش لرزید و با غرش مردونه ایی داخل ا/ت خالی کرد
نفس نفس میزد و صورتش عرق کرده بود
دستی روی موهای ا/ت کشید
-هوم..عالی بودی کیتن
با خنده گردن یونگی رو بوسید
+توهم ددی
زبونی روی لبش کشید
-میدونی که این حاضر جوابیا برات خوب نیست؟
+مثلا چی میشه؟
-مثلا باید تا صبح اینکارو ادامه بدیم
انگشتشو و خط فک یونگی کشید
+تنبیه های تو همیشه منو وسوسه میکنه ددی
سری از تاسف تکون داد و شونه ی ا/ت رو بوسید
-کاش فردا که نتونستی راه بری این حرفو یادت بمونه بیبیِ شیطون من
۷۱.۹k
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.