قسمت دوم قتل احمد کسروی
#قسمت_دوم_قتل_احمد_کسروی
وی علاوه بر حمله به ادیان الهی به فرهنگ و سنّت ایرانی هجوم میبرد و ضمن اعتراف به جشن کتابسوزی خود، به دفاع و توجیه این عمل زشت خود میپردازد
هجوم کسروی به شیعه
در فضای نسبتاً باز بعد از شهریور 1320هـ ش، سماجت و لجاجتی که کسروی در طرح مباحث ضد شیعی خرج میداد، علما را به تکاپو واداشت و اثرات منفی مقابله با علما در دوره رضاشاه را تا حدودی خنثی کرد. جنبشی پرتحرک به راه افتاد. نهضتی که علیه اندیشههای کسروی در میان عالمان دینی شروع شده بود، به تولید حجم زیادی از منابع مکتوب فرهنگی منجر گردید.
اندیشههای ضد شیعی کسروی، ضمن آنکه اندیشمندان دینی را به تکاپو جهت پاسخگویی به شبهات وی واداشت، در میان مردم مسلمان ایران هم هیجانی بپا کرد که تا کنون اسناد قابل توجهی از این موضوع منتشر نشده است. با این حال در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد محدودی ـ حدود سیبرگ ـ در مورد کسروی وجود دارد که مورد استفاده محققان قرار میگیرد. در این اسناد به موضوعات مهمی پرداخته شده است: شکایت مردم مراغه از کتاب شیعیگری، شکایت پیروان کسروی از مردم تبریز و مراغه و دیلم، شکایت اهالی میاندوآب از پیروان کسروی، شکایت کسروی به نخستوزیر، شکایت کسروی از کارکنان دولت، نامه روشنگری کسروی با نام سرگذشت من! مردان نیک داوری کنید، خط و ربطهایی میان بخش اداری - سیاسی وزارت کشور و کسروی، هیجان عمومی مردم رشت علیه جشن کتابسوزی کسروی و از همه مهمتر تشکیل جلساتی از طرف علمای تهران و تهدید دولت به اعتصاب و تظاهرات در شهر در صورت عدم قبول تقاضای آنها جهت آزادی قاتلان کسروی.
احمد کسروی در کتاب شیعیگری از همان ابتدا روشن میکند که قصد دارد با حمله به معتقدات شیعه، خصوصاً به ائمه اطهار(ع) و فاطمه زهرا(س)، به دو هدف مهم خود برسد: اولاً: با تخریب شیعه و عقائد آنها برای خود نام و رسمی دست و پا کند. ثانیاً: با اختلاف بین شیعه و سنی به تخریب اصل اسلام بپردازد.
امام خمینی که خود زمانه کسروی را درک کرده است، در مورد وی میگوید:
«... یک دفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی [کرد]. مفاتیح الجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند. کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسنده زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز بسیاری از شرقیها این طوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمهای یاد میگیرند، ادعایشان خیلی بالا میشود. کسروی آخری ادعای پیغمبری میکرد. نمیتوانست به آن بالا برسد، آنجا را میآورد پایین».
قابل توجه بعضیا
وی علاوه بر حمله به ادیان الهی به فرهنگ و سنّت ایرانی هجوم میبرد و ضمن اعتراف به جشن کتابسوزی خود، به دفاع و توجیه این عمل زشت خود میپردازد
هجوم کسروی به شیعه
در فضای نسبتاً باز بعد از شهریور 1320هـ ش، سماجت و لجاجتی که کسروی در طرح مباحث ضد شیعی خرج میداد، علما را به تکاپو واداشت و اثرات منفی مقابله با علما در دوره رضاشاه را تا حدودی خنثی کرد. جنبشی پرتحرک به راه افتاد. نهضتی که علیه اندیشههای کسروی در میان عالمان دینی شروع شده بود، به تولید حجم زیادی از منابع مکتوب فرهنگی منجر گردید.
اندیشههای ضد شیعی کسروی، ضمن آنکه اندیشمندان دینی را به تکاپو جهت پاسخگویی به شبهات وی واداشت، در میان مردم مسلمان ایران هم هیجانی بپا کرد که تا کنون اسناد قابل توجهی از این موضوع منتشر نشده است. با این حال در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد محدودی ـ حدود سیبرگ ـ در مورد کسروی وجود دارد که مورد استفاده محققان قرار میگیرد. در این اسناد به موضوعات مهمی پرداخته شده است: شکایت مردم مراغه از کتاب شیعیگری، شکایت پیروان کسروی از مردم تبریز و مراغه و دیلم، شکایت اهالی میاندوآب از پیروان کسروی، شکایت کسروی به نخستوزیر، شکایت کسروی از کارکنان دولت، نامه روشنگری کسروی با نام سرگذشت من! مردان نیک داوری کنید، خط و ربطهایی میان بخش اداری - سیاسی وزارت کشور و کسروی، هیجان عمومی مردم رشت علیه جشن کتابسوزی کسروی و از همه مهمتر تشکیل جلساتی از طرف علمای تهران و تهدید دولت به اعتصاب و تظاهرات در شهر در صورت عدم قبول تقاضای آنها جهت آزادی قاتلان کسروی.
احمد کسروی در کتاب شیعیگری از همان ابتدا روشن میکند که قصد دارد با حمله به معتقدات شیعه، خصوصاً به ائمه اطهار(ع) و فاطمه زهرا(س)، به دو هدف مهم خود برسد: اولاً: با تخریب شیعه و عقائد آنها برای خود نام و رسمی دست و پا کند. ثانیاً: با اختلاف بین شیعه و سنی به تخریب اصل اسلام بپردازد.
امام خمینی که خود زمانه کسروی را درک کرده است، در مورد وی میگوید:
«... یک دفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی [کرد]. مفاتیح الجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند. کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسنده زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز بسیاری از شرقیها این طوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمهای یاد میگیرند، ادعایشان خیلی بالا میشود. کسروی آخری ادعای پیغمبری میکرد. نمیتوانست به آن بالا برسد، آنجا را میآورد پایین».
قابل توجه بعضیا
۳.۸k
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.