پارت ۱۳
پارت ۱۳
ات ویو:وقتی تهیونگ و یونا رفتن یوجین و خوابوندم و نشستم رو مبل منتظر کوک بودم ک بیاد ک یاد پیامی که یه فرد ناشناس فرستاده بود افتادم گوشیم و برداشتم و
ناشناس:سلام خانم جئون ات من منشیه قدیمی آقای کیم هستم
واقعیتش من نمیخواستم آقای کیم رو ببوسم خانم سانا دختر عمه آقای کیم من و تهدید کرد ک اگه این کارو نکنی دخترت رو میکشم منم مجبور شدم قبول کنم و اینکه اون فیلم هم فتوشاپ بود من واقعا عذاب وجدان گرفته بودم باید اینا رو ب شما میگفتم من ازتون معذرت میخوام
ات ویو:باورم نمیشد یعنی تهیونگ اون همه مدت راست میگفت یعنی من الکی الکی زندگیه خودمون و بچه هامون و خراب کردم باید با تهیونگ حرف بزنم
تهیونگ ویو: تو ماشین بودیم ک به یونا گفتم
تهیونگ:به مامان نگو رفتیم خونه خاله ات
یونا:چرا
تهیونگ:چون مامان و خاله ات باهم مشکل دارن مامان بفهمه ناراحت میشه تو که دوست نداری مامان ناراحت بشه دوست داری؟
یونا:نه
تهیونگ: آفرین دختر خوشگلم
تهیونگ ویو:رسیدیم خونه سانا در و باز کرد و یونا سریع پرید تو بغل سانا
یونا:سلام مامانی
سانا:سلام دختر خوشگلم با بابا کجا رفتی
ادمین:تهیونگ به یونا نگاه کرد
یونا:رفتیم شهر بازی
سانا:آفرین شام خوردید؟
یونا:آره
سانا:پس بیا بریم بخوابیم
ات ویو:وقتی تهیونگ و یونا رفتن یوجین و خوابوندم و نشستم رو مبل منتظر کوک بودم ک بیاد ک یاد پیامی که یه فرد ناشناس فرستاده بود افتادم گوشیم و برداشتم و
ناشناس:سلام خانم جئون ات من منشیه قدیمی آقای کیم هستم
واقعیتش من نمیخواستم آقای کیم رو ببوسم خانم سانا دختر عمه آقای کیم من و تهدید کرد ک اگه این کارو نکنی دخترت رو میکشم منم مجبور شدم قبول کنم و اینکه اون فیلم هم فتوشاپ بود من واقعا عذاب وجدان گرفته بودم باید اینا رو ب شما میگفتم من ازتون معذرت میخوام
ات ویو:باورم نمیشد یعنی تهیونگ اون همه مدت راست میگفت یعنی من الکی الکی زندگیه خودمون و بچه هامون و خراب کردم باید با تهیونگ حرف بزنم
تهیونگ ویو: تو ماشین بودیم ک به یونا گفتم
تهیونگ:به مامان نگو رفتیم خونه خاله ات
یونا:چرا
تهیونگ:چون مامان و خاله ات باهم مشکل دارن مامان بفهمه ناراحت میشه تو که دوست نداری مامان ناراحت بشه دوست داری؟
یونا:نه
تهیونگ: آفرین دختر خوشگلم
تهیونگ ویو:رسیدیم خونه سانا در و باز کرد و یونا سریع پرید تو بغل سانا
یونا:سلام مامانی
سانا:سلام دختر خوشگلم با بابا کجا رفتی
ادمین:تهیونگ به یونا نگاه کرد
یونا:رفتیم شهر بازی
سانا:آفرین شام خوردید؟
یونا:آره
سانا:پس بیا بریم بخوابیم
۱۴.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.