سناریو ی دو پارتی چانگبین (وقتی بهت سیلی زد )
توی اتاق داشتی گریه میکردی جای دستش هنوز روی صورتت بود داشتی به حرف هاش فکر میکردی
فلش بک به ۲ساعت قبل
منتظر چانگبین بودی دیگه خسته بودی ساعت ۳شب بود بلند شدی آب خوردی که صدای در آمد
(چانگبین × ا.ت +)
+سلام عزیزم
×سلام (سرد)
+چانگبین باید باهات درمورد چیزی صحبت کنم
×الان نه خستم
+ولی من الان میخوام بگم
×گفتم نه نمی فهمی (باداد)
سوزی روی گونه ات احساس کردی و صورتت کج شد
چانگبین رفت توی اتاق کتش رو برداشت و رفت بیرون
الان ساعت ۴شبه و چانگبین هنوز نیومده
صورتت می سوخت و احساس کردی که با ضربه ای که وارد پری**د هم شدی و از اونجایی که پری**د تو همیشه درد داشت با درد خیلی بدی مواجه شده آنقدر درد داشت که نا ی حرف زدن نداشتی بلند شدی آروم آروم به سمت اشپزخونه که قرص رو بخوری که پایت به جایی گیر کرد و افتادی روی زمین از اونجایی که دوباره بهت درد وارد شده بود بیهوش شدی و افتادی روی زمین
ادامه دارد...
فلش بک به ۲ساعت قبل
منتظر چانگبین بودی دیگه خسته بودی ساعت ۳شب بود بلند شدی آب خوردی که صدای در آمد
(چانگبین × ا.ت +)
+سلام عزیزم
×سلام (سرد)
+چانگبین باید باهات درمورد چیزی صحبت کنم
×الان نه خستم
+ولی من الان میخوام بگم
×گفتم نه نمی فهمی (باداد)
سوزی روی گونه ات احساس کردی و صورتت کج شد
چانگبین رفت توی اتاق کتش رو برداشت و رفت بیرون
الان ساعت ۴شبه و چانگبین هنوز نیومده
صورتت می سوخت و احساس کردی که با ضربه ای که وارد پری**د هم شدی و از اونجایی که پری**د تو همیشه درد داشت با درد خیلی بدی مواجه شده آنقدر درد داشت که نا ی حرف زدن نداشتی بلند شدی آروم آروم به سمت اشپزخونه که قرص رو بخوری که پایت به جایی گیر کرد و افتادی روی زمین از اونجایی که دوباره بهت درد وارد شده بود بیهوش شدی و افتادی روی زمین
ادامه دارد...
۳.۳k
۱۸ آبان ۱۴۰۳