آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت
آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت
انداخته ام چشم سیه زیردوپایت
نقش رخ توحک شده برلوح خیالم
ای جان و دل و چشم و سر و تن به فدایت
یک عمرنشستم که قدم رنجه نمایی
حالاچه کنم باهمه ی ناز و ادایت
خواندند دو مرغ قفس از عشق برایم
اما نرسد چهچه بلبل به صدایت
شدقبله گهم عطرتن ویادحضورت
خاک قدمت مهرم و تسبیح دعایت
باآنکه شکستی توبلورانه دلم را
بی پرده بگویم به سرم هست هوایت
انداخته ام چشم سیه زیردوپایت
نقش رخ توحک شده برلوح خیالم
ای جان و دل و چشم و سر و تن به فدایت
یک عمرنشستم که قدم رنجه نمایی
حالاچه کنم باهمه ی ناز و ادایت
خواندند دو مرغ قفس از عشق برایم
اما نرسد چهچه بلبل به صدایت
شدقبله گهم عطرتن ویادحضورت
خاک قدمت مهرم و تسبیح دعایت
باآنکه شکستی توبلورانه دلم را
بی پرده بگویم به سرم هست هوایت
۹۰۲
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.