تو خواب می روی و من غزل غزل دردم
تو خواب می روی و من غزل غزل دردم
میان کوچه ی عشقت دوباره ولگردم
دچار سوءتفاهم نشو نشو اما
بیا که زوج منی تو ، و من همان فردم
کنار پنجره ی تو دلم شد آویزان
نبند پنجره ات را نکن مرا طردم
دچار یک تب و لرزم هوا چه مشکوک است
کنار پنجره گرم است و من چرا سردم
ببین به سیلی عشق تو چهره ام سرخ است
به زیر ضربه ی سیلی ببین که من زردم
بیا و دفتر شب را مرور کن با خود
بحوان مرا و ببین با دلم چه ها کردم
بدون هیچ تعارف تو عمرمی نفسم
چه التهاب غریبی نفس کم آوردم
میان کوچه ی عشقت دوباره ولگردم
دچار سوءتفاهم نشو نشو اما
بیا که زوج منی تو ، و من همان فردم
کنار پنجره ی تو دلم شد آویزان
نبند پنجره ات را نکن مرا طردم
دچار یک تب و لرزم هوا چه مشکوک است
کنار پنجره گرم است و من چرا سردم
ببین به سیلی عشق تو چهره ام سرخ است
به زیر ضربه ی سیلی ببین که من زردم
بیا و دفتر شب را مرور کن با خود
بحوان مرا و ببین با دلم چه ها کردم
بدون هیچ تعارف تو عمرمی نفسم
چه التهاب غریبی نفس کم آوردم
۱.۱k
۱۶ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.