هر شب
هر شب
کرانه تا کرانه ی آسمان
سرگردان
همچون ابری تنها
خیال بودنت را در هلال روی ماه می جویم
تا در تنِ نگاه آتشین تو
دل یخ زده ام از دوری را
گرم کنم به شعله وجودت؛
آه که چقدر دوری تو
ردّ تو را بر فراز
بلندترین کهکشانِ عشق یافتم
آنجا که دست نیافتنی ترین ستاره ها می درخشند
آنجا که هر چه می آیم به تو نمیرسم،
کجای این فاصله ها ایستاده ایی
که ناتوانم در پیمودن آن
کجایی؟ که نبودنت
بارانی می کند آسمان شعرهایم را...
اما می دانم
پای دوست داشتن تو که وسط باشد
باران معجزه می کند درنوشته هایم
و سرمستانه شراب عاشقی می نوشاند
به هجا هجای شعرم
و کام آنها را سیرابِ عشق می کند....
🌺
کرانه تا کرانه ی آسمان
سرگردان
همچون ابری تنها
خیال بودنت را در هلال روی ماه می جویم
تا در تنِ نگاه آتشین تو
دل یخ زده ام از دوری را
گرم کنم به شعله وجودت؛
آه که چقدر دوری تو
ردّ تو را بر فراز
بلندترین کهکشانِ عشق یافتم
آنجا که دست نیافتنی ترین ستاره ها می درخشند
آنجا که هر چه می آیم به تو نمیرسم،
کجای این فاصله ها ایستاده ایی
که ناتوانم در پیمودن آن
کجایی؟ که نبودنت
بارانی می کند آسمان شعرهایم را...
اما می دانم
پای دوست داشتن تو که وسط باشد
باران معجزه می کند درنوشته هایم
و سرمستانه شراب عاشقی می نوشاند
به هجا هجای شعرم
و کام آنها را سیرابِ عشق می کند....
🌺
۸.۵k
۱۹ آبان ۱۴۰۲