پارت 15
پارت 15
ات:نه هنوز خوابم، میخوام برم خونه
کوک:نمیشه هنوز حالت خوب نشده
ادمین:ات میره سمت در که کوک بغلش میکنه
ات:بزارم زمین( داد)
کوک:هیششش خیلی حرف میزنی
ادمین:کوک ات رو میبره توی اتاق
کوک: همینجا بمون تا برم برات سوپ بیارم
کوک ویو:رفتم برای ات سوپ اوردم و ب زور بهش دادم بعد رفتم پایین ظرف ها رو گذاشتم تو سینک رفتم توی اتاقم که دیدم ات مثل فرشتهها خوابه منم چون عادت نداشتم با تیشرت بخوابم لباسم رو در اوردم و کنار ات خوابیدم
(برش زمانی به صبح)
ات ویو:با احساس خفگی بیدار شدم دیدم ..........
..............................
ببخشید کم شد سرما خوردم
ات:نه هنوز خوابم، میخوام برم خونه
کوک:نمیشه هنوز حالت خوب نشده
ادمین:ات میره سمت در که کوک بغلش میکنه
ات:بزارم زمین( داد)
کوک:هیششش خیلی حرف میزنی
ادمین:کوک ات رو میبره توی اتاق
کوک: همینجا بمون تا برم برات سوپ بیارم
کوک ویو:رفتم برای ات سوپ اوردم و ب زور بهش دادم بعد رفتم پایین ظرف ها رو گذاشتم تو سینک رفتم توی اتاقم که دیدم ات مثل فرشتهها خوابه منم چون عادت نداشتم با تیشرت بخوابم لباسم رو در اوردم و کنار ات خوابیدم
(برش زمانی به صبح)
ات ویو:با احساس خفگی بیدار شدم دیدم ..........
..............................
ببخشید کم شد سرما خوردم
۱۲.۶k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.