برای درک بهتر این صحنه:
✍️ تو فراگمان فریت رو به سیران میگه
"من گم شدم" ... درحال حاضر بعد از دست دادن برادر و پدرش خودشو تنها و در تاریکی حس می کنه میخواد فریت قبل رو کنار بزنه تا فراموش کنه چه کسانی رو از دست داده، سیران قبل از اومدن فریت پارچه رو از نقاشی که برای فریت کشیده بود برمیداره تا فریت روی واقعی خودشو ببینه بشناسه ببینه کسی که سیران دوستش داشت گم شده! نگاه فریت به طراحی سیران از روی سردی نیست داره فریت قدیمی و واقعی میبینه آنالیز میکنه که چقدر از خود واقعیش دور شده.
"من گم شدم" ... درحال حاضر بعد از دست دادن برادر و پدرش خودشو تنها و در تاریکی حس می کنه میخواد فریت قبل رو کنار بزنه تا فراموش کنه چه کسانی رو از دست داده، سیران قبل از اومدن فریت پارچه رو از نقاشی که برای فریت کشیده بود برمیداره تا فریت روی واقعی خودشو ببینه بشناسه ببینه کسی که سیران دوستش داشت گم شده! نگاه فریت به طراحی سیران از روی سردی نیست داره فریت قدیمی و واقعی میبینه آنالیز میکنه که چقدر از خود واقعیش دور شده.
۵.۰k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.