عشق رو به من معرفی کن پارت 1
@ جنی
با رزی توی پارک نشسته بودیم و بستنی میخوردیم بعد از ظهر بود و بستنی میچسبید
رزی : من بازم میخوامم
من : باش شکمو
و به دکه بستنی فروشی نزدیک شدیم
اون بستنی موزی سفارش داد ومن شکلاتی، به سمت نیمکت خودمون برگشتیم که دیدیم دوتا پسر جامون رو گرفتن
من : ببخشید ولی اینجا ما نشسته بودیم
پسر سمت راست : خب
من : خب نداره پاشین ما میخوایم بشینیم
پسر سمت چپ : تو این پارک ۱۰۰تا نیمکته، برین رو یکی از اونا
رزی : ما میخوایم اینجا بشینیم مشکلیه؟
پسر سمت چپ : اره چون ما الان اینجا نشستیم
پسر سمت راست : میتونیم یکاری کنیم، یه مسابقه بدیم تا هرکی برنده شد اینجا بشینه
رزی : با چی
پسر سمت چپ : با هات داگ و ابمیوه تمشک
من : قبوله
پسرا بلند شدن و جلو اومدن
پسر سمت چپ : تهیونگم
پسر سمت راستی : جیمین
رزی : رزی
من :جنی
دستشونو جلو آوردن و دست دادیم
من:حالا چیکار باید کنیم
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
با رزی توی پارک نشسته بودیم و بستنی میخوردیم بعد از ظهر بود و بستنی میچسبید
رزی : من بازم میخوامم
من : باش شکمو
و به دکه بستنی فروشی نزدیک شدیم
اون بستنی موزی سفارش داد ومن شکلاتی، به سمت نیمکت خودمون برگشتیم که دیدیم دوتا پسر جامون رو گرفتن
من : ببخشید ولی اینجا ما نشسته بودیم
پسر سمت راست : خب
من : خب نداره پاشین ما میخوایم بشینیم
پسر سمت چپ : تو این پارک ۱۰۰تا نیمکته، برین رو یکی از اونا
رزی : ما میخوایم اینجا بشینیم مشکلیه؟
پسر سمت چپ : اره چون ما الان اینجا نشستیم
پسر سمت راست : میتونیم یکاری کنیم، یه مسابقه بدیم تا هرکی برنده شد اینجا بشینه
رزی : با چی
پسر سمت چپ : با هات داگ و ابمیوه تمشک
من : قبوله
پسرا بلند شدن و جلو اومدن
پسر سمت چپ : تهیونگم
پسر سمت راستی : جیمین
رزی : رزی
من :جنی
دستشونو جلو آوردن و دست دادیم
من:حالا چیکار باید کنیم
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
۱۵.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.