فیک جیمین دوبال عجیب
فیک جیمین دوبال عجیب
(پارت۶)
از زبان ات
اومدم خونه ارو گفت حلاک شیدی انقدر گریه کردی
جیمین گفت حلاک چیه داشت میخندید روبه من کرد جفت نوک انگشتاشو بهم چسبوند گفت توچرا توخاکسپاری بابات میخندیدی گفتم یه تصور اومد توذهنم جیمین دهنشوکج کرد گفتم امروز بعدر از ظهر اموزش میدم جیمین گفت روانی دیروز اموزش دادی گفتم اها یادم رفت پس من میرم گل فروشی ارو گفت ات تو حالت خوبه گفتم اره سریع خودمو چپ دادم اومدم مغازه گلام کلامل مرده بودن با دیدن این صحنه حالم بد شد نشستم زانو هامو بغل کردم کلی گریه مردم بعد مغاز رو تخلیه کردم کل گلارو انداختم دور شب شده بود رفتم خونه یه خورده با ارو کلنجار رفتم بعدرفتم خوابیدم توی اتاق خودم
ظهر ساعت۱
از خواب بیدار شدم اروهم نبود نگاه به ساعت کردم وای من چقدر خوابیدم ساعت۲ هم باید برم اموزشگاه رفتم دوش گرفتم اماده شدم رفتم بچه هام حاضر بودن بقیه شنا میکردن اما جیمین نشسته بود به چشماش نگاه گفتم چشمات شبیه گرگ گفت چون گرگم گفتم عه پس منم پلنگم گفت خیلی هم عالی رفت توی استخر و شنا کرد لبه استخر بودم که پالیز خورد افتادم توی استخر من وقتی تصادف کردم به سرم ضربه خورده بود یهو میرفتم زیر اب بهم شکوارد میشد چشمام باز بود ولی بهم شک وارد شده بود داشتم زیر اب خفه میشدم
(پارت۶)
از زبان ات
اومدم خونه ارو گفت حلاک شیدی انقدر گریه کردی
جیمین گفت حلاک چیه داشت میخندید روبه من کرد جفت نوک انگشتاشو بهم چسبوند گفت توچرا توخاکسپاری بابات میخندیدی گفتم یه تصور اومد توذهنم جیمین دهنشوکج کرد گفتم امروز بعدر از ظهر اموزش میدم جیمین گفت روانی دیروز اموزش دادی گفتم اها یادم رفت پس من میرم گل فروشی ارو گفت ات تو حالت خوبه گفتم اره سریع خودمو چپ دادم اومدم مغازه گلام کلامل مرده بودن با دیدن این صحنه حالم بد شد نشستم زانو هامو بغل کردم کلی گریه مردم بعد مغاز رو تخلیه کردم کل گلارو انداختم دور شب شده بود رفتم خونه یه خورده با ارو کلنجار رفتم بعدرفتم خوابیدم توی اتاق خودم
ظهر ساعت۱
از خواب بیدار شدم اروهم نبود نگاه به ساعت کردم وای من چقدر خوابیدم ساعت۲ هم باید برم اموزشگاه رفتم دوش گرفتم اماده شدم رفتم بچه هام حاضر بودن بقیه شنا میکردن اما جیمین نشسته بود به چشماش نگاه گفتم چشمات شبیه گرگ گفت چون گرگم گفتم عه پس منم پلنگم گفت خیلی هم عالی رفت توی استخر و شنا کرد لبه استخر بودم که پالیز خورد افتادم توی استخر من وقتی تصادف کردم به سرم ضربه خورده بود یهو میرفتم زیر اب بهم شکوارد میشد چشمام باز بود ولی بهم شک وارد شده بود داشتم زیر اب خفه میشدم
۴.۴k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.