(پارت7)
(پارت7)
بده همین الانم حالم ازت بهم میخوره مرتیکه عوضی
ویو جیمین
نمیخاستم انجامش بدم ولی با حرفایی ات زد باید رامش میکردم که دیگه اینقدر وحشی نباشه
جیمین: بیبی وحشیی من باید رامت کنم
ات: م.. من حیوونم لاشی عوضی
جیمین: چی... الان به من فوش دادی
ات: اوم
جیمین لباسای ات رو بزور در اورد و دیک رو اروم دیکشو میمالید به پوصی ات
ات: اح اخخخخ (جیغ)
جیمین وارد ات کردو تلمبه میزد
ات: حروم زاده عوضی
جیمین عصبانیشدو محکم تر تو ات کوبید
ات: هاههههه هاححححح ایی ایییییییی هنق هنقق د.. دیکت چ.. هنق چرا داره بزرگتر میشه
جیمین: چون توی توعه
جیمین کام شد و ات ناله میکرد
ات: اح ج.. جیمین ن.. نمیتونم پاهامو ببندم
جیمین: اوم صبر کن پاهاتو باز کن
ات: چی چرا
جیمین: مگه نگفتی نمیتونی پاهاتو ببندی خب میخام کمکت کنم
ات بدون اینکه چی زی بگه پاهاشو باز کرد
جیمین هم پاشو گذاشت لای پای ات
جیمین: بهتر شد
پات: اه اححح عاححح پ.. پاتو پاتو تکون نده ایییی اححح هاه
جیمین: اوم درست صدام کن و بخاطر فوش ها معضرت خواهی کن و بگو مال منی که تکونش ندم
ات: احح هنق هنق ایی د.. ددی لطفا ببخشید ببخشید
من م.. مال هنق تو ام تمومش کن ایی حتی از دیکت که تو سوراخم هست بد تره
جیمین: اوم خوبه
(پرش حموم)
ات: جیمین
جیمین: جونم بیبی گرلم
ات: بخشید که عضیتت کردم همش تقصیر منه(بقض)
جیمین: اینجوری نگو گرلم من نباید دیر میومدم خونه دیگه قول میدم زود بیام
ات: ددی میشه یه سوال بپرسم
جیمین: فاک گفت ددی بپرس جوجه
ات: چرا دیکت بزرگمیشه؟
جیمین: ودف بیبی کوچولو ی من این چه سوالی
ات: ددی بگو دیگه ددی لطفا اگه بگی چرا میزارم یه راند دیگ بریم
جیمین: فاک پرنسس من نمیخاستی انجامش بدی این همه بلا سر خودت اوردی بعد اگه بگم چرا دیکم بزرگ میشه میزاری بگابدمت فاک امروز خیلی..... تر شدی
جیمین: چون. وقتی میزارم تو اون سوراخ تنگت احساس میکنم دیکم داره قطع میشه ولی خیلی حس خوبی داره بخاطر همینم بزرگ میشه جوجه کوچولوم
ات: واقعا تو دوبارمنو کردی هنوز تنگم یعنی
جیمین: نمیدونم باید. امتحانش کنیم؟
ات: اره ددی
(بعد تو حموم امتحانش کردن و رفتن بیرون لباساشونو پوشیدن و روی تخت خوابیدم)
(پرش صبح)
ات: ددی بیدار شو
(بچه عا پارت عدیو من ننوشتم کس دیگه ای نوشته)
بده همین الانم حالم ازت بهم میخوره مرتیکه عوضی
ویو جیمین
نمیخاستم انجامش بدم ولی با حرفایی ات زد باید رامش میکردم که دیگه اینقدر وحشی نباشه
جیمین: بیبی وحشیی من باید رامت کنم
ات: م.. من حیوونم لاشی عوضی
جیمین: چی... الان به من فوش دادی
ات: اوم
جیمین لباسای ات رو بزور در اورد و دیک رو اروم دیکشو میمالید به پوصی ات
ات: اح اخخخخ (جیغ)
جیمین وارد ات کردو تلمبه میزد
ات: حروم زاده عوضی
جیمین عصبانیشدو محکم تر تو ات کوبید
ات: هاههههه هاححححح ایی ایییییییی هنق هنقق د.. دیکت چ.. هنق چرا داره بزرگتر میشه
جیمین: چون توی توعه
جیمین کام شد و ات ناله میکرد
ات: اح ج.. جیمین ن.. نمیتونم پاهامو ببندم
جیمین: اوم صبر کن پاهاتو باز کن
ات: چی چرا
جیمین: مگه نگفتی نمیتونی پاهاتو ببندی خب میخام کمکت کنم
ات بدون اینکه چی زی بگه پاهاشو باز کرد
جیمین هم پاشو گذاشت لای پای ات
جیمین: بهتر شد
پات: اه اححح عاححح پ.. پاتو پاتو تکون نده ایییی اححح هاه
جیمین: اوم درست صدام کن و بخاطر فوش ها معضرت خواهی کن و بگو مال منی که تکونش ندم
ات: احح هنق هنق ایی د.. ددی لطفا ببخشید ببخشید
من م.. مال هنق تو ام تمومش کن ایی حتی از دیکت که تو سوراخم هست بد تره
جیمین: اوم خوبه
(پرش حموم)
ات: جیمین
جیمین: جونم بیبی گرلم
ات: بخشید که عضیتت کردم همش تقصیر منه(بقض)
جیمین: اینجوری نگو گرلم من نباید دیر میومدم خونه دیگه قول میدم زود بیام
ات: ددی میشه یه سوال بپرسم
جیمین: فاک گفت ددی بپرس جوجه
ات: چرا دیکت بزرگمیشه؟
جیمین: ودف بیبی کوچولو ی من این چه سوالی
ات: ددی بگو دیگه ددی لطفا اگه بگی چرا میزارم یه راند دیگ بریم
جیمین: فاک پرنسس من نمیخاستی انجامش بدی این همه بلا سر خودت اوردی بعد اگه بگم چرا دیکم بزرگ میشه میزاری بگابدمت فاک امروز خیلی..... تر شدی
جیمین: چون. وقتی میزارم تو اون سوراخ تنگت احساس میکنم دیکم داره قطع میشه ولی خیلی حس خوبی داره بخاطر همینم بزرگ میشه جوجه کوچولوم
ات: واقعا تو دوبارمنو کردی هنوز تنگم یعنی
جیمین: نمیدونم باید. امتحانش کنیم؟
ات: اره ددی
(بعد تو حموم امتحانش کردن و رفتن بیرون لباساشونو پوشیدن و روی تخت خوابیدم)
(پرش صبح)
ات: ددی بیدار شو
(بچه عا پارت عدیو من ننوشتم کس دیگه ای نوشته)
۱۰.۹k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.