اینو یه بار گذاشتم ولی یادم رف عکس جیمینو بزارم😂💔
اینو یه بار گذاشتم ولی یادم رف عکس جیمینو بزارم😂💔
دوپارتی درخواستی ...(جیمین)موضوع : اسلاید بعد
.
جیمین : ببین ا/ته این اتاق من اینم اتاق تو قوانین رو که یادت نرفته؟
ا/ت : نه
جیمین : خوبه پس شب خوش
ا/ت : همچنین
ا/ت ویو
خب بزارین داستانو از اول شروع کنم تا بفهمین من با جیمین به اجبار ازدواج کردم ولی شاید با خودتون بگین حتما مثل داستان های دیگه یا به اجبار خانواده بوده یا کار ولی اصن اینجوری نیست ما به خاطر این اجباری ازدواج کردیم که تو یه کشتی تفریحی(برگرفته از سریال موردعلاقم) مست کردیم و.... بله دیگه بخاطر همون مجبور به ازدواج شدیم خلاصه اینم بگم ما ازهم متنفریم ...
شب بود و خب منم خوابیدم وقتی صبح پاشدم کارامو کردم و صبحونه آماده کردم ولی از اونجایی که از جیمین بدم میومد و کرمم داشتم تو صبحونش بجای خامه خمیر دندون ریختم معلوم نیست چه قیافه ای به خودش میگیره وقتی صبحونه رو بخوره (با خنده)
پرش به موقعی که جیمین از اتاق اومد بیرون
ا/ت : خب دیگه شروع کنیم(سرد)
جیمین : باش مرسی بابت صبحونه(سرد تر)
ا/ت : خواهش(سرد)
جیمین اومد خامه بخوره منم نگاهش میکردم تا ببینم بعدش چی میشه خوردش ولی سریع توفش کرد
جیمین : این دیگه چه کوفتیه
ا/ت : منظورت چیه( سرد ولی با خنده )
جیمین : اها پس کار تو بود اره(اعصبانی)
ا/ت : من نمیخواستم اعصبانی کنم فقط یه شوخی بو..
تا اومدم بقیه حرفمو بزنم دیدم جیمین بهم سیلی زده صورتم درد میکرد یهو هیچی نفهمیدم ....
.
امیدوارم خوشتون بیاد ❤
ببخشید که نبودم ولی الان رگباری فعالیت میکنم حمایت یادتون نره که انرژی بگیرم❤
بای تا پارت بعد🍬
.
#تکپارتی
#دوپارتی
دوپارتی درخواستی ...(جیمین)موضوع : اسلاید بعد
.
جیمین : ببین ا/ته این اتاق من اینم اتاق تو قوانین رو که یادت نرفته؟
ا/ت : نه
جیمین : خوبه پس شب خوش
ا/ت : همچنین
ا/ت ویو
خب بزارین داستانو از اول شروع کنم تا بفهمین من با جیمین به اجبار ازدواج کردم ولی شاید با خودتون بگین حتما مثل داستان های دیگه یا به اجبار خانواده بوده یا کار ولی اصن اینجوری نیست ما به خاطر این اجباری ازدواج کردیم که تو یه کشتی تفریحی(برگرفته از سریال موردعلاقم) مست کردیم و.... بله دیگه بخاطر همون مجبور به ازدواج شدیم خلاصه اینم بگم ما ازهم متنفریم ...
شب بود و خب منم خوابیدم وقتی صبح پاشدم کارامو کردم و صبحونه آماده کردم ولی از اونجایی که از جیمین بدم میومد و کرمم داشتم تو صبحونش بجای خامه خمیر دندون ریختم معلوم نیست چه قیافه ای به خودش میگیره وقتی صبحونه رو بخوره (با خنده)
پرش به موقعی که جیمین از اتاق اومد بیرون
ا/ت : خب دیگه شروع کنیم(سرد)
جیمین : باش مرسی بابت صبحونه(سرد تر)
ا/ت : خواهش(سرد)
جیمین اومد خامه بخوره منم نگاهش میکردم تا ببینم بعدش چی میشه خوردش ولی سریع توفش کرد
جیمین : این دیگه چه کوفتیه
ا/ت : منظورت چیه( سرد ولی با خنده )
جیمین : اها پس کار تو بود اره(اعصبانی)
ا/ت : من نمیخواستم اعصبانی کنم فقط یه شوخی بو..
تا اومدم بقیه حرفمو بزنم دیدم جیمین بهم سیلی زده صورتم درد میکرد یهو هیچی نفهمیدم ....
.
امیدوارم خوشتون بیاد ❤
ببخشید که نبودم ولی الان رگباری فعالیت میکنم حمایت یادتون نره که انرژی بگیرم❤
بای تا پارت بعد🍬
.
#تکپارتی
#دوپارتی
۹.۹k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.