فیک گمشده p⁹
فیک گمشده p⁹
یونهو.
بغض گلومو گرفته بود اون هیچی از من نمیدونست داشت همینطوری زر زر میکرد یونهو: وقتی چیزی از گذشتم نمیدونی حرف نزن لینو: بگو تا بدونم یونهو: دوس ندارم زندگیمو برا هر کسی تعریف کنم لینو: پس زر نزن یونهو: تو تا حالا شبا تو زیرزمین سرد و ترسناک خوابیدی؟ گرچه نمیشد اصلا خوابید. تورو تا حالا با کمربند زدن؟ تو تا حالا زیر
فشار یادگیری هنرهای رزمی بودی؟ تا حالا به ماموریت هایی رفتی که شاید زنده نمونی؟ کدومشون هاننن؟؟ دیگه نتونستم بغضو نگه دارم و شروع کردم به گریه یونهو: اگه منم پدرمادر داشتم هیچکدوم اینا سرم نمیومد...اگه پدرم مطمئن میشد که مردم یا نه منم الان زندگی خوبی داشتم پس وقتی چیزی نمیدونی نظر نده لینو: تقصیر اونا نیس که تو زنده شدی یونهو: پس تقصیر منه که زنده موندم نه؟ من هزاران بار به خودم گفتم چرا زندم...میمردم بهتر بود نه اینکه زندگی برام عالی بود میخواستم زنده بمونم لینو منم ادمم ولی میدونی چیه؟ من دیگه نمیتونم اینجا بمونم میرم هان: هیونگ بیخیال بدون اینکه بهش توجه کنم رفتم اتاق
یه کت سیاه چرمی پوشیدم کلاهم
گذاشتم سویچ موتورم برداشتم یه نگا به ساعت انداختم ۱۱ بود خواستم برم که چان: نرو لطفا دستگیره در رو باز کردم چان: لعنتی دارم ازت خواهش میکنم صداش میلرزید ولی من دیگه نمیخواستم اونجا بمونم پس اومدم بیرون درم پشت سرم بستم سوار موتور شدم نمیدونستم باید کجا برم با سرعت خیلی زیاد داشتم میرفتم که یه چی وسط خیابون دیدم نزدیک ترش شدم یه گربه بود سرعتم زیاد بود اگرم ترمز میکردم بازم زیرش میگرفتم جهت موتور رو عوض کردم ولی چون سرعتم زیاد بود نتونستم کنترل کنم و افتادم زمین و موتور روی پام افتاد درد وحشتناکی توی بدنم پیچید یونهو: اهههه...لعنتی به سختی موتور رو از رو خودم انداختم اون ور پام ورم کرده بود...میتونستم تکونش بدم ولی خیلی درد داشت یا شکسته بود یا ترک برداشته بود رفتم طرف گربه بغلش کردم یونهو: هی تو چته؟ گربه عه یه میو آرومی گفت و پاشو لیسید یونهو: پای تو هم درد میکنه؟ میبرمت پیش دکتر نگران نباش کوشولو دستمو بردم جیبم... یونهو: فاک...کیفه پولم یادف رف
یه پارت طولانی واسه شوماااا🫠
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
#
یونهو.
بغض گلومو گرفته بود اون هیچی از من نمیدونست داشت همینطوری زر زر میکرد یونهو: وقتی چیزی از گذشتم نمیدونی حرف نزن لینو: بگو تا بدونم یونهو: دوس ندارم زندگیمو برا هر کسی تعریف کنم لینو: پس زر نزن یونهو: تو تا حالا شبا تو زیرزمین سرد و ترسناک خوابیدی؟ گرچه نمیشد اصلا خوابید. تورو تا حالا با کمربند زدن؟ تو تا حالا زیر
فشار یادگیری هنرهای رزمی بودی؟ تا حالا به ماموریت هایی رفتی که شاید زنده نمونی؟ کدومشون هاننن؟؟ دیگه نتونستم بغضو نگه دارم و شروع کردم به گریه یونهو: اگه منم پدرمادر داشتم هیچکدوم اینا سرم نمیومد...اگه پدرم مطمئن میشد که مردم یا نه منم الان زندگی خوبی داشتم پس وقتی چیزی نمیدونی نظر نده لینو: تقصیر اونا نیس که تو زنده شدی یونهو: پس تقصیر منه که زنده موندم نه؟ من هزاران بار به خودم گفتم چرا زندم...میمردم بهتر بود نه اینکه زندگی برام عالی بود میخواستم زنده بمونم لینو منم ادمم ولی میدونی چیه؟ من دیگه نمیتونم اینجا بمونم میرم هان: هیونگ بیخیال بدون اینکه بهش توجه کنم رفتم اتاق
یه کت سیاه چرمی پوشیدم کلاهم
گذاشتم سویچ موتورم برداشتم یه نگا به ساعت انداختم ۱۱ بود خواستم برم که چان: نرو لطفا دستگیره در رو باز کردم چان: لعنتی دارم ازت خواهش میکنم صداش میلرزید ولی من دیگه نمیخواستم اونجا بمونم پس اومدم بیرون درم پشت سرم بستم سوار موتور شدم نمیدونستم باید کجا برم با سرعت خیلی زیاد داشتم میرفتم که یه چی وسط خیابون دیدم نزدیک ترش شدم یه گربه بود سرعتم زیاد بود اگرم ترمز میکردم بازم زیرش میگرفتم جهت موتور رو عوض کردم ولی چون سرعتم زیاد بود نتونستم کنترل کنم و افتادم زمین و موتور روی پام افتاد درد وحشتناکی توی بدنم پیچید یونهو: اهههه...لعنتی به سختی موتور رو از رو خودم انداختم اون ور پام ورم کرده بود...میتونستم تکونش بدم ولی خیلی درد داشت یا شکسته بود یا ترک برداشته بود رفتم طرف گربه بغلش کردم یونهو: هی تو چته؟ گربه عه یه میو آرومی گفت و پاشو لیسید یونهو: پای تو هم درد میکنه؟ میبرمت پیش دکتر نگران نباش کوشولو دستمو بردم جیبم... یونهو: فاک...کیفه پولم یادف رف
یه پارت طولانی واسه شوماااا🫠
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
#
۲.۷k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.