فیک ۵
وقتی نشست یه جوری نگاه میکرد منو اصلا نمیشه یه ثانیه به اخلاق این دختر اعتماد کرد
ته میخواست مترو به هم معرفی کنه که رونا گفت ما همو میشناسیم اگر ته بفهمه بدبخت میشم
رونا وقتی کلمه قبلا آوردم سریع فهمیدم میخواد چی بگه
که غذا پرید تو گلوم افتادم روی سرفه کردن
سریع بلند شدم رفت دستشویی
ویو رونا
دیگه حرفی نزدم غذاذمو خوردم بلند شدم و پیشه اجوما ازش تشکر کنم
دیدم اجوما داره ظرف میشوره رفتم پیشش دستمو گذاشتم روی شونش که ترسید
اجوما:وای دختر ترسوندیم
رونا: ببخشید اجوما میخواستم بابت غذا تشکر کنم خیلی خوب بود غذاتون
اجوما :مرسی عزیزم
رونا :لبخنده
از پیشه اجوما رفتم دیدم همه تو حال نشستن ولی دختره نبود پس رفته
رفتم وسط آقای کیم و کوک نشستم رو بهش کردم و گفتم
رونا:آقای کیم چی صداتون کنم
ته:ته
رونا: اوکی ..خب جئون دیگه مارو فراموش کر د ی (نیشخنده
کوک:عااا نه نکردم
رونا:ازت معلومه چندتا دوست دختر داری ؟؟
تهمو:تا دلت بخواد
رونا:آها (نگاه ترسناک
تهمو :دلم برای دخترا میسوزه کوک
کوک:میشه خفه شی تهمو
رونا:بزار بگه خب
تهمو :فکر کنم امسال بیشتر ٣٠دختره بوده
رونا:آها خوبه
ته میخواست مترو به هم معرفی کنه که رونا گفت ما همو میشناسیم اگر ته بفهمه بدبخت میشم
رونا وقتی کلمه قبلا آوردم سریع فهمیدم میخواد چی بگه
که غذا پرید تو گلوم افتادم روی سرفه کردن
سریع بلند شدم رفت دستشویی
ویو رونا
دیگه حرفی نزدم غذاذمو خوردم بلند شدم و پیشه اجوما ازش تشکر کنم
دیدم اجوما داره ظرف میشوره رفتم پیشش دستمو گذاشتم روی شونش که ترسید
اجوما:وای دختر ترسوندیم
رونا: ببخشید اجوما میخواستم بابت غذا تشکر کنم خیلی خوب بود غذاتون
اجوما :مرسی عزیزم
رونا :لبخنده
از پیشه اجوما رفتم دیدم همه تو حال نشستن ولی دختره نبود پس رفته
رفتم وسط آقای کیم و کوک نشستم رو بهش کردم و گفتم
رونا:آقای کیم چی صداتون کنم
ته:ته
رونا: اوکی ..خب جئون دیگه مارو فراموش کر د ی (نیشخنده
کوک:عااا نه نکردم
رونا:ازت معلومه چندتا دوست دختر داری ؟؟
تهمو:تا دلت بخواد
رونا:آها (نگاه ترسناک
تهمو :دلم برای دخترا میسوزه کوک
کوک:میشه خفه شی تهمو
رونا:بزار بگه خب
تهمو :فکر کنم امسال بیشتر ٣٠دختره بوده
رونا:آها خوبه
۱۶.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.