با صدای رانگ به خودم اومدم هوفی کشیدم
با صدای رانگ به خودم اومدم هوفی کشیدم
جین هیچی فقط قراره ازدواج کنم رانگ چیییییییی؟ با کیییییی جین آروم باش چته داد میزنی ، با پسر پارک رانگ : اوووووه از قیافت معلومه که اصلا دلت نمی خواد این کارو انجام بدی ، اون پسره قبول کرده ؟ جين : معلومه که دلم نمی خواد و آره قبول کرده
رانگ و تو نمی خوای کاری کنی؟ جین میدونی رانگ قراره کاری کنم که خودش پا به فرار بزاره بلای جونش میشم تقصیر اون بود که الان از سویونا جدا شدم ازش متنفرم پسره عوضی ، ولی به خاطر پدر نمی تونم مخالف ازدواج باشم ولی اگه اون پسر خودش بره تفسیر من نیست رانگ می خوای چی کار کنی ؟
جين : خودت می فهمی
جيمين ويو
جیمین قراره چی بشه چه طور میتونم با کسی که حتینمی شناسم ازدواج کنم همون طور که کنار ساحل نشسته بودم به حرف های بابا فک میکردم آروم برای سگ کوچولویی که کنارم نشسته بود زمزمه کردم
جیمین چه طوری؟ یعنی آپا یه مافیاست!!!! اون آدما رو میکشه مثل تو فیلمها شکنجه هم میکنه ؟؟؟ ولی اون گفت از این کارا ..... نمی کنه یعنی راست گفته
جیمین میدونی من قراره با بزرگترین مافیا ازدواج کنم می دونی دستیار آپا به هم گفته اون آدم خطرناکی و باید مواظب رفتارم باشم ولی من میترسم من حتی نمیتونم با پدرم مخالفت کنم من نمی خوام همسر یه مافيا بشم همی سگ کوچولو اگه آدم بدی باشه چی آاااح خدای من دیگه
دارم دیونه میشم ولی با فکری کا زد به سرم وحشت زده بلند شدم اگه پیش اون مرد به حالت تیتلیم برم چی؟ اگه مسخره ام کنه چی؟ وااااای بدبخت شدم
اوووووف آپا گفته باید برم پیش آقای کیم قراره برام لباس
انتخاب کنه ولی نفهمیدم چرا باید اون انتخاب کنه مگه قرار
نیست من بپوشم اوووووف باید به سر هم گالری بزنم
راه افتادم سمت اون مزون لباس تا دیر نکنم
جین هیچی فقط قراره ازدواج کنم رانگ چیییییییی؟ با کیییییی جین آروم باش چته داد میزنی ، با پسر پارک رانگ : اوووووه از قیافت معلومه که اصلا دلت نمی خواد این کارو انجام بدی ، اون پسره قبول کرده ؟ جين : معلومه که دلم نمی خواد و آره قبول کرده
رانگ و تو نمی خوای کاری کنی؟ جین میدونی رانگ قراره کاری کنم که خودش پا به فرار بزاره بلای جونش میشم تقصیر اون بود که الان از سویونا جدا شدم ازش متنفرم پسره عوضی ، ولی به خاطر پدر نمی تونم مخالف ازدواج باشم ولی اگه اون پسر خودش بره تفسیر من نیست رانگ می خوای چی کار کنی ؟
جين : خودت می فهمی
جيمين ويو
جیمین قراره چی بشه چه طور میتونم با کسی که حتینمی شناسم ازدواج کنم همون طور که کنار ساحل نشسته بودم به حرف های بابا فک میکردم آروم برای سگ کوچولویی که کنارم نشسته بود زمزمه کردم
جیمین چه طوری؟ یعنی آپا یه مافیاست!!!! اون آدما رو میکشه مثل تو فیلمها شکنجه هم میکنه ؟؟؟ ولی اون گفت از این کارا ..... نمی کنه یعنی راست گفته
جیمین میدونی من قراره با بزرگترین مافیا ازدواج کنم می دونی دستیار آپا به هم گفته اون آدم خطرناکی و باید مواظب رفتارم باشم ولی من میترسم من حتی نمیتونم با پدرم مخالفت کنم من نمی خوام همسر یه مافيا بشم همی سگ کوچولو اگه آدم بدی باشه چی آاااح خدای من دیگه
دارم دیونه میشم ولی با فکری کا زد به سرم وحشت زده بلند شدم اگه پیش اون مرد به حالت تیتلیم برم چی؟ اگه مسخره ام کنه چی؟ وااااای بدبخت شدم
اوووووف آپا گفته باید برم پیش آقای کیم قراره برام لباس
انتخاب کنه ولی نفهمیدم چرا باید اون انتخاب کنه مگه قرار
نیست من بپوشم اوووووف باید به سر هم گالری بزنم
راه افتادم سمت اون مزون لباس تا دیر نکنم
۱۸۶
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.