بوکسر دوست داشتنی:)
بوکسر دوست داشتنی:)
p3۳
ا.ت از اتاق اومد بیرون کوک پیش در ورودی ایستاده بود..ا.ت اروم از پله ها اومد پایین رفت سمت کوک
کوک: چرا بهش خبر نداده بودی؟
ا.ت: ...
کوک: چی ش...
حرف کوک با قرار گرفتن لبای ا.ت روی لباش نصفه موند!
کوک طوری تعجب کرد که هرلحظه نزدیک بود چشماش از کاسه بزنه بیرون..
از شدت تعجب حتی نمیتونست همکاری کنه..ا.ت به فکر اینکه کوک اون رو رد کرد ازش فاصله گرفت و فورا سمت اتاق رفت..اما دستش توسط کوک گرفته شد و ایندفعه کوک بود که این بوسه رو شروع کرد..لباش روی لبای ا.ت بود و همزمان بغلش کرد و دستش رو زیر باس*ن ا.ت قرار داد و سمت کاناپه رفت..نشست و ا.ت رو روی پاهاش گذاشت..
ا.ت میدونست باید چیکار کنه پس بدون این که بوسه رو قطع کنن کیس فرانسوی رو شروع کردن!!
ا.ت طوری توی این کار ماهر بود که انگار آموزش دیده باشه..
به کمرش قوص میداد و خودش رو به کوک
میمالید~~
میتونست دی*ک کوک رو زیر خودش احساس کنه که امکان داره هر لحظه از شلوارش بزنه بیرون..
ا.ت دستش رو سمت زیپ شلوار کوک برد شلوار کوک رو درآورد.. کوک هم همزمان دامن ا.ت
رو توی پاهاش جر داد و لباسش رو از پشت
پاره کرد و در آورد
هردو با لباس زیر بودن و کیس فرانسوی هنوز ادامه داشت!!
کوک دستش رو روی کمر ا.ت میکشید و اون رو محکم بغل میکرد
ا.ت هم گردن کوک رو محکم گرفته بود و خیلی خوب بلد بود چطور اون رو تحر*یک کنه..انگار نقطه ضعفشو پیدا کرده بود..پس شروع کرد..
ا.ت دستش و برد سمت د*یک کوک و اون رو میمالید و...
کامنت نزارین تا راحت تر پیدا بشه
ادامش تو کامنتا
p3۳
ا.ت از اتاق اومد بیرون کوک پیش در ورودی ایستاده بود..ا.ت اروم از پله ها اومد پایین رفت سمت کوک
کوک: چرا بهش خبر نداده بودی؟
ا.ت: ...
کوک: چی ش...
حرف کوک با قرار گرفتن لبای ا.ت روی لباش نصفه موند!
کوک طوری تعجب کرد که هرلحظه نزدیک بود چشماش از کاسه بزنه بیرون..
از شدت تعجب حتی نمیتونست همکاری کنه..ا.ت به فکر اینکه کوک اون رو رد کرد ازش فاصله گرفت و فورا سمت اتاق رفت..اما دستش توسط کوک گرفته شد و ایندفعه کوک بود که این بوسه رو شروع کرد..لباش روی لبای ا.ت بود و همزمان بغلش کرد و دستش رو زیر باس*ن ا.ت قرار داد و سمت کاناپه رفت..نشست و ا.ت رو روی پاهاش گذاشت..
ا.ت میدونست باید چیکار کنه پس بدون این که بوسه رو قطع کنن کیس فرانسوی رو شروع کردن!!
ا.ت طوری توی این کار ماهر بود که انگار آموزش دیده باشه..
به کمرش قوص میداد و خودش رو به کوک
میمالید~~
میتونست دی*ک کوک رو زیر خودش احساس کنه که امکان داره هر لحظه از شلوارش بزنه بیرون..
ا.ت دستش رو سمت زیپ شلوار کوک برد شلوار کوک رو درآورد.. کوک هم همزمان دامن ا.ت
رو توی پاهاش جر داد و لباسش رو از پشت
پاره کرد و در آورد
هردو با لباس زیر بودن و کیس فرانسوی هنوز ادامه داشت!!
کوک دستش رو روی کمر ا.ت میکشید و اون رو محکم بغل میکرد
ا.ت هم گردن کوک رو محکم گرفته بود و خیلی خوب بلد بود چطور اون رو تحر*یک کنه..انگار نقطه ضعفشو پیدا کرده بود..پس شروع کرد..
ا.ت دستش و برد سمت د*یک کوک و اون رو میمالید و...
کامنت نزارین تا راحت تر پیدا بشه
ادامش تو کامنتا
۱.۷k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.