*بابا بزرگ که رفت دنیا ماند و بار زندگی به دوش مادربزرگ..
*بابا بزرگ که رفت دنیا ماند و بار زندگی به دوش مادربزرگ...*
پاشنه کفشش را کشید و بار زندگی را مثل گوشه ی چادر گل ریزش به دندان گرفت...
او یادم داد منتظر شاهزاده قصه ها نباشم تا کفش بلوری به پایم کند...
دنیا با کفش های ساده ی مادربزرگ هم خوب چرخید...
پاشنه کفشش را کشید و بار زندگی را مثل گوشه ی چادر گل ریزش به دندان گرفت...
او یادم داد منتظر شاهزاده قصه ها نباشم تا کفش بلوری به پایم کند...
دنیا با کفش های ساده ی مادربزرگ هم خوب چرخید...
۱.۱k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.