•°چندپارتی هیون درخواستی•°
•°چندپارتی هیون درخواستی•°
وقتی بهش توجه نمیکنی(هیون به عنوان دوس پسر) p2
_خب بیبی خودت خوب میدونی من چی میخام*با لحن خمار*
ا.ت:نههه هیوننن نمیتونمم
_وا یعنی چی که نمیتونی
ا.ت:چون خستممم حالا بیا یه کار دیگه بکنیم
_من امشب به چیزی که میخام میرسم*آروم*
ا.ت:شنیدم
_میدونم میخاستم که بشنوی
ا.ت:ایش اصن من قهرم
_نهههه گوه خوردممم قهر نباشششش
ا.ت:باشه باشه داشتم شوخی میکردم*خنده*
_اصن بیا بریم تو حیاط
آ.ت:نه نمیخام من گوشیمو میخام
_نه نه نه من گوشیو بهت نمیدم بیا بریم تو حیاط دیگه
ا.ت:باشه
_ا.ت وایسا اینجا من الان سریع میام
ا.ت ویو
رفتم تو حال خودمو اصن نشنیدم هیون چی گفت
داشتم دور و اطرافو نگاه میکردم که با حس خیسی جیغ وحشتناکی زدم
رومو اونطرفی که کردم دیدم هیون داره جر میخوره از خنده
ا.ت:فقط میتونم بگم فرار کن*حرصی*
_اللللللفررررررراااااررررر
ا.ت:پدسگگگگگ
_میخاستی بهم توجه میکردییی
ا.ت با شیلنگ افتاده بود دنبال هیون و تا شب همینطوری مثل تام و جری و دنبال هم میدویدن😔
☆end☆
وقتی بهش توجه نمیکنی(هیون به عنوان دوس پسر) p2
_خب بیبی خودت خوب میدونی من چی میخام*با لحن خمار*
ا.ت:نههه هیوننن نمیتونمم
_وا یعنی چی که نمیتونی
ا.ت:چون خستممم حالا بیا یه کار دیگه بکنیم
_من امشب به چیزی که میخام میرسم*آروم*
ا.ت:شنیدم
_میدونم میخاستم که بشنوی
ا.ت:ایش اصن من قهرم
_نهههه گوه خوردممم قهر نباشششش
ا.ت:باشه باشه داشتم شوخی میکردم*خنده*
_اصن بیا بریم تو حیاط
آ.ت:نه نمیخام من گوشیمو میخام
_نه نه نه من گوشیو بهت نمیدم بیا بریم تو حیاط دیگه
ا.ت:باشه
_ا.ت وایسا اینجا من الان سریع میام
ا.ت ویو
رفتم تو حال خودمو اصن نشنیدم هیون چی گفت
داشتم دور و اطرافو نگاه میکردم که با حس خیسی جیغ وحشتناکی زدم
رومو اونطرفی که کردم دیدم هیون داره جر میخوره از خنده
ا.ت:فقط میتونم بگم فرار کن*حرصی*
_اللللللفررررررراااااررررر
ا.ت:پدسگگگگگ
_میخاستی بهم توجه میکردییی
ا.ت با شیلنگ افتاده بود دنبال هیون و تا شب همینطوری مثل تام و جری و دنبال هم میدویدن😔
☆end☆
۳.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.