پارت7(دوست دختر خیانت کار )

پارت7(دوست دختر خیانت کار )




ویو ات: داشتم تلوزیون میدیدم که یهو زنگ در به صدا درآمد باز کردم دیدم که جین بود گفتم که چقدر زود آمدی یک چیزی پوشتش بود گفتم این چیه





ات: پشتت چیه





جین: بیا اینم گل واسه عشقم





ات: واییییییییییی ممنون عشقم





جین: خواهش





پرش زمانی به ۳سال بعد






ویو ات: خیلی حالم بد بود حالت تهوع داشتم سرم گیج میرفت پس به جین زنگ زدم و گفتم





ات: جین بیا پیشم حالم خیلی بده





جین: باش الان امدم(نگران )





ویو جین: خیلی نگران بودم وسریع به سمت خونه رفتم





جین: ات چطوری





ات: جین تو دستشوییم





جین: باش بیا برم دکتر





ات: باش





پرش زمانی به بیمارستان





پرستار : بله بفرمایید





جین: ما میخواهم آقای دکتر رو ببینم





پرستار : بله بفرمایید به اتاق ۵





جین: باش





ات: سلام آقای دکتر





جین: سلام آقای دکتر





دکتر: سلام بفرمایید چی شده





جین: حالت تهوع وسر گیجه داره





دکتر: اها باش آقای جین شما لطفا برید بیرون