کپشن دلی
خسته ام،ميروم ازقلبِ تو با پاى خودم
تا كـه تنهـا بشوم بـا غمِ دنيـاى خودم
ليـلىِ قصـه نبـودى كـه شوم مجنونت
تن سپردم به بيابان و به صحراۍخودم
دلِ دريـايىِ طـوفـان زده ، ارزانىِ خـود
می روم تـا كـه شوم قايقِ درياى خودم
بعدِ تـو خاک از آيينـه ى دل می گيرم
تا كـمى هم بنشينم بـه تماشاى خودم
ما كـه رفتيم تو باش و همهٔ خاطره ها
ميروم تا برسم بى تـو بـه فرداى خودم
دل اگـر بعـدِ تـو لـرزيد، حرامش باشد
پايبـنـدم بـه خدا، بر سرِ فتواى خـودم
تا كـه تنهـا بشوم بـا غمِ دنيـاى خودم
ليـلىِ قصـه نبـودى كـه شوم مجنونت
تن سپردم به بيابان و به صحراۍخودم
دلِ دريـايىِ طـوفـان زده ، ارزانىِ خـود
می روم تـا كـه شوم قايقِ درياى خودم
بعدِ تـو خاک از آيينـه ى دل می گيرم
تا كـمى هم بنشينم بـه تماشاى خودم
ما كـه رفتيم تو باش و همهٔ خاطره ها
ميروم تا برسم بى تـو بـه فرداى خودم
دل اگـر بعـدِ تـو لـرزيد، حرامش باشد
پايبـنـدم بـه خدا، بر سرِ فتواى خـودم
۱۰۱.۵k
۰۹ خرداد ۱۴۰۰